پرش به محتوا

اسماعیل خویی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسماعیل خویی
زاده۹ تیر ۱۳۱۷
مشهد، ایران
محل زندگیلندن
درگذشته۴ خرداد ۱۴۰۰ (۸۲ سال)[۱]
لندن، انگلستان، بریتانیا
پیشهشاعر، نویسنده، مترجم
زمینه کاریغزل‌سرایی
ملیتایرانی
دانشگاهدانشسرای عالی
دانشگاه لندن
تأثیرپذیرفته ازمهدی اخوان ثالث[۲]
همسر(ها)فرانکا گالیو (ایتالیایی)[۳]
رکسانا صبا
فرزند(ان)سبا، سرایه، آتوسا و هومن

اسماعیل خویی (۹ تیر ۱۳۱۷ – ۴ خرداد ۱۴۰۰)[۴] شاعر معاصر ایرانی[۵] و عضو کانون نویسندگان ایران بود.[۶] شعرهای اسماعیل خویی به زبان‌های گوناگون از جمله انگلیسی، روسی، فرانسوی، آلمانی، هندی و اوکراینی برگردان شده‌اند که ترجمه‌ی مجموعه اشعار او از فارسی به انگلیسی توسط لطفعلی خنجی انجام شده است. مجموعه‌ی شعرهای انگلیسی اسماعیل خویی Voice of Exile (صدای تبعید) نام دارد. او نخستین شاعر ایرانی است که جایزه‌ی روکرت در کوبُرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده است.[۷]

زندگی

[ویرایش]

خویی در ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد زاده شد و دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذراند. خویی در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از دانش‌آموختگی در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. در سال ۱۳۴۴ پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شد و در دانشسرای عالی تهران که بعدها به دانشگاه تربیت معلم تهران تغییر نام داد به تدریس پرداخت.[۵]

اسماعیل خویی از اعضای هیئت مؤسّس کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران کانون بوده است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌فکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود پس از اعدام دوستش سعید سلطان‌پور در سال ۱۳۶۰ پنهانی زندگی می‌کرد[۸] و پس از چندی از ایران مهاجرت کرد. اسماعیل خویی از سال ۱۳۶۳ در لندن می‌زیست.[۸]

اسماعیل خویی صدور فتوای قتل سلمان رشدی از سوی روح‌الله خمینی را مانند برخی دیگر از روشنفکران، نویسندگان، و شاعران سرشناس جهان و ایران از جمله هارولد پینتر، و نادر نادرپور محکوم کرد.[۹]او همچنین از پی‌ریزان کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید است.

اسماعیل خویی در کنار احمد شاملو به عنوان یکی از نمایندگان شعر فارسی با زیگفرید اونزلد که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود دیدار کرد.[۱۰]

آثار اسماعیل خویی در شهرها و کشورهایی چند از مشهد و تهران، تا سوئد، آمریکا، کانادا، انگلستان، کرواسی، و آلمان به چاپ رسیده‌اند.[۱۱]

سبک و درون‌مایه شعری

[ویرایش]

خویی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انق��ابی به‌ستوه‌آمده از بی‌داد جاری می‌شود با اندیشه‌های فلسفی شرایط انسانی در بیان انتقادی یک روشنفکر؛ یا با تغزل می‌آمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را به کار می‌گیرد که از ساده‌ترین چیزهای روزمره گرفته تا نامنتظره‌ترین استعاره‌ها (ایماژها) را در خود جای داده است.[نیازمند منبع]

خویی در دوران دودمان پهلوی برای مقابله با سانسور از زبان نمادین ویژه‌ای استفاده می‌کرد. او گنجینهٔ تصاویر جاودان شاعران کهن را بکار می‌گرفت. اما آن را –همانند دیگر نمایندگان مکتب نمادگرایان اجتماعی که او نیز به آن تعلق داشت و خدمت بزرگی به آن کرد– با درونمایه نو و سراپا دیگری پر می‌کرد. به این ترتیب، او یکی از جانشینان جدی آن نسل از شاعران متعهد است که مانند نیما یوشیج قلمشان سلاحی برای مبارزه علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی، و پیش از هر چیز علیه خفه کردن ادبیات و در راستای رسیدن به آزادی اندیشه و بیان بوده است.[نیازمند منبع]

شاید بخواهیم خویی را یک شاعر سیاسی بنامیم. اما این کار موجب فروکاستن گستره و ژرفای آثارش خواهد شد چراکه سرچشمهٔ تعهد اجتماعی او شفقت است. چیزی که در رباعی «همبستگی» مانند دیگر اشعارش بیان شده - و نه فقط در ریخت بلکه در محتوا نیز در سنت کهن شعر فارسی قرار می‌گیرد؛[نیازمند منبع] چون سعدی هم ابیاتی با همین مضمون دارد. خویی می‌گوید:

با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود، آبادی نیست

تا در همهٔ جهان یکی زندان هست
در هیچ‌کجای عالم آزادی نیست

زندگی شخصی

[ویرایش]

اسماعیل خویی دو بار ازدواج کرد که هر دو بار از همسر خود جدا شد. نخستین بار با خانمی غیر ایرانی و کاتولیک و پس از آن با «رکسانا صبا» دختر ابوالحسن صبا، موسیقی‌دان مطرح، ازدواج کرد که از او دو دختر به نام‌های سبا و سُرایه دارد. سبا خویی کارمند شبکه دیداری من و تو است و سُرایه در ایران زندگی می‌کند.[۱۲][۱۳]

باورهای سیاسی

[ویرایش]

اسماعیل خویی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی بود و در تبعید می‌زیست. او در دوران پادشاهی محمدرضا پهلوی از هواداران چریک‌های فدایی خلق بود[۱۴] و با بعضی از رهبران آنها از جمله مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان دوستی نزدیک و همکاری داشت.[۶]

اسماعیل خویی در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹ در گفتگو با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ از اینکه مردم، از جمله خود وی، به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد یک دیکتاتوری مذهبی توجه نکردند ابراز تأسف کرد.[۱۴]

درگذشت

[ویرایش]
سنگ یادبود اسماعیل خویی در مرکز آتش‌سپاری گولدرزگرین لندن
سنگ یادبود اسماعیل خویی در مرکز آتش‌سپاری گولدرزگرین لندن

اسماعیل خویی در ۴ خرداد ۱۴۰۰ در شهر لندن درگذشت.[۶] پیکر او بر پایه وصیتش ۵ تیر ۱۴۰۰ در سالن آتش‌سپاریِ گولدرز گرین لندن سوزانده شد.[۱۵]

کتاب‌شناسی

[ویرایش]

شعر

[ویرایش]
  • بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، مشهد.
  • بر خنگ راهوار زمین، ۱۳۴۶، توس، تهران: چ۴، ۱۳۵۷، جیبی، تهران
  • بر بام گردباد، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • زان رهروان دریا، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران،
  • از صدای سخن عشق، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • فراتر از شب اکنونیان، ۱۳۵۰، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
  • بر ساحل نشستن و هستن، ۱۳۵۲، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • ما بودگان، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • کابوس خون‌سرشتهٔ بیداران، ۱۳۶۳، شما، لندن، ۲ چ.
  • در نابهنگام، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • زیرا زمین زمین است، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • در خوابی از همارهٔ هیچ، ۱۳۶۷، کانون فرهنگی نیما، لس آنجلس؛ چ۲، ۱۳۶۷، پیام، لندن.
  • گزارهٔ هزاره، ۱۳۷۰، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از فراز و فرود جان و جهان، ۱۳۷۰، گستره، فرانکفورت.
  • نگاه‌های پریشان به نظم، ۱۳۷۲، لندن.
  • یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از میهن آنچه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشر کتاب، لس آنجلس، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ «من» های من، ۱۳۷۷، افرا، تورنتو
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزل قصیدهٔ «من» های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • شاعر خلقم، دهن میهنم (کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لندن، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش استکهلم.
  • عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • تا انفجار گریه، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • Voice of Exile، سال ۲۰۰۲، امگا، آتلانتا
  • مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.
  • زین سایه سار پربرگ، ۱۳۸۴، تهران، آگاه.
  • قهقاه ناشنیدنی مرگ، ۱۳۹۰، لندن، پرینت تو دی به کوشش دخترش سبا خویی.
  • مجموعه رباعیات ��ه زبان انگلیسی، ۱۳۹۳، لندن، ترجمه لطفعلی خونجی، نقاشی روی جلد اثرِ محمد قاسمی زاده، چاپ اچ اند اس مدیا، لندن.
  • من با منِ من بگو مگویی دارم (مجموعه رباعی)، ۱۳۹۵، نشر اچ اند اس مدیا، لندن.

نوشته

[ویرایش]
  • حافظ (ویراستهٔ دو کتاب از محمود هومن)، ۱۳۴۷، توس، تهران؛ چاپ ۴، جیبی، تهران.
  • جدال با مدعی، ۱۳۵۰، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
  • از شعر گفتن، ۱۳۵۰، سپهر، تهران.
  • شعر چیست؟ (بحثی با محمود هومن)، ۱۳۵۵، امیر کبیر، تهران، چاپ ۲، امیر کبیر، تهران.
  • آزادی، حق و عدالت (مناظره با احسان نراقی)، ۱۳۵۶، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • شناخت‌نامه، اردشیر محصص، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.

ترجمه

[ویرایش]

کارنامه

[ویرایش]
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب نخست، ۱۳۷۰، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب دوم، ۱۳۷۵، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب پنجم، ۱۳۸۲، بنیاد خویی، آمریکا.

گزیدهٔ کارهای خویی توسط دیگران

[ویرایش]
  • گزینه شعرها، ۱۳۵۲، سپهر، تهران: چاپ ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • سیاهکل (گزینهٔ شعر)، ۱۳۶۴، انتشارات شما و سازمان دانشجویان ایرانی در انگلستان، اسکاتلند و ولز، هوادار سچفخا، لندن.
  • Edges of Poetry - گزیدهٔ شعر ترجمه احمد کریمی حکاک و مایکل بیرد Blue Logos Press، ۱۹۹۵، لس آنجلس.
  • درون‌دوزخِ بیدرکجا، (برگردان به انگلیسی بهرام بهرامی، افرا، ۱۳۷۵، تورنتو.
  • Outlandia - گزیدهٔ شعر ترجمه احمد کریمی حکاک و مایکل بیرد Nik Publisher، ۱۹۹۹، ونکوور.

سی‌دی‌ها و نوارها

[ویرایش]
  • در اوج خسته شدن، نوار، با موسیقی شهریار صالح، ۱۳۶۶، واشینگتن دی‌سی
  • شعرخوانی در برلین، دو نوار
  • شعرخوانی در لس‌آنجلس، دو نوار
  • آماده می‌شوم، سی دی، ۱۳۷۹، لس آنجلس
  • بیدرکجا، سی‌دی، ۱۳۷۹، لس آنجلس
  • گزارهٔ هزاره، سی دی، ۱۳۸۰، آتلانتا
  • نوروزانه، سی دی، ۱۳۸۰، آتلانتا

نمونه اشعار

[ویرایش]

نوروزانه
وبگاه روزنامهٔ «کیهان» چاپ لندن در انتهای مطلبی که به تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۰ در رثای خویی نوشته بود به نقل کامل یکی از معروف‌ترین اشعار تازه اسماعیل خویی یعنی شعر «نوروزانه» پرداخته بود که پیش‌تر توسط خود شاعر خوانده شده بود و داریوش اقبالی خواننده مشهور هم آن را به صورت تصنیف اجرا کرده بود.[۱۶] شاعر، این سروده را در ایّام نوروز خطاب به قشر آخوندهای حاکم بر ایران می‌خوانَد و آنچه که (به گمانش) از عبوس‌بودن و مرگ‌پرستی این قشر در تناقض با شادخواری و خرّمی ایام نوروز می‌یابد با زبانی شاعرانه و منتقدانه بیان می‌دارد. بخش‌هایی از این شعر:

کام همگان باد روا کام شما نه ایام همه خرم و ایام شما نه‌
زان گونه عبوسید که گویی می نوروزدر جام همه ریزد و در جام شما نه
وان گونه شب‌اندوده که با صبح بهاریشام همگان می‌گذرد، شام شما نه‌
و انگار که خورشید بهارانهٔ ایرانبر بام همه تابد و بر بام شما نه
ای مرگ‌پرستان، بپژوهیدم و دیدمهر دین به خدا ره برد، اسلام شما نه
......
شادی گوهر ماست که ما جانِ بهاریمای ملت گریه به جز انعام شما نه‌
ما هم چو گل از خندهٔ خود سر بدر آریمبر کام خدا، نه از قِبَل کام شما نه
وینگونه در این عید، روان آهوی امیدرام همهٔ ماست، ولی رام شما نه‌
ای عامِ شما در بدی و دَد صفتی خاصوی خاصِ شما نیک‌تر از عامِ شما نه‌
پوشید عبا زیرا پوشاک بشر رااندام همه زیبَد و اندام شما نه‌

یک پنجره ست شاعر

یک پنجره ست شاعر

شاعر کسی‌ست که می‌ترسد

و سخت می‌ترسد

و از همین روست

که رو به آفتاب

می‌نشیند.

و هرچه هست،

حتّی،

آن مخملِ سیاه را نیز

بازیچه‌ای به‌دستِ رنگرزِ آفتاب می‌بیند.

و، مثلِ آفتاب‌پرستی هشیار،

درمخملِ سیاهی شب حل می‌شود:

یعنی که، درسپیدهٔ فرجام،

به آفتاب بدل می‌شود

شیرینی لبان تو فرهادی آورد دلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد
جز عشق دلنشین تو کارام جان ماستدامی ندیده‌ایم که آزادی آورد
دل را خراب کرد و به گنج هنر رسیدعشق خرابکار تو آبادی آورد
مقبول باد عذر کمند افکنان عشقچشم غزال رغبت صیادی آورد
گر عشق ورز و مست نمی‌خواهدم خدایباری چرا جمال پریزادی آورد؟
ای جان سراب نوش نگاهت! بگو دلمرو با کدام سوی در این وادی آورد؟
کوه غمت به تیشهٔ جان می‌کند دلمشیرینی لبان تو، فرهادی آورد

پانویس

[ویرایش]
  1. «اسماعیل خویی، شاعر و از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران، درگذشت».
  2. «شعر همچون خود زندگینامه؛ گفت‌وگویی بلند با اسماعیل خویی». بی‌بی‌سی فارسی. ۷ تیر ۱۳۹۴.
  3. https://www.youtube.com/watch?v=FzsCf-lQGLE
  4. «اسماعیل خویی، شاعر سرشناس ایرانی درگذشت». ایران اینترنشنال.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ خزائل ۱۳۸۴، ص ۱۷۵۱ (=صفحات کتاب در جلد ۳)
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ «اسماعیل خویی، شاعر و نویسنده ایرانی، در تبعید درگذشت». بی‌بی‌سی فارسی. ۴ خرداد ۱۴۰۰.
  7. «اعطای جایزه فریدریش روکرت به اسماعیل خویی». دویچه وله فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۱۶.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ «گفتگو برنامه ای از شهرنوش پارسی پور - گفتگو با دکتر اسماعیل خویی». www.hipcast.com. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۱۶.
  9. «اسماعیل خویی؛ شاعری که به آفتاب بدل شد». رادیو فردا.
  10. «اسماعیل خویی شاعر و نویسندهٔ سرشناس ایرانی درگذشت». ار. اف. آی.
  11. «اسماعیل خویی، شاعر برجسته ایرانی، در تبعید درگذشت». العین فارسی.
  12. «اسماعیل خویی؛ مرگ شاعری معلق میان امید و نومیدی/ مهرداد خدیر». عصر ایران.
  13. «مروری بر زندگی و اشعار اسماعیل خویی». تریبون زمانه.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ اسماعیل خویی از انقلاب ایران می‌گوید (تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی)
  15. «مراسم وداع پایانی با اسماعیل خوئی در لندن». یوتیوب شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال.
  16. «اسماعیل خویی شاعر معاصر پس از سه دهه تبعید در لندن درگذشت؛ کام همگان باد روا، کام شما نه!». اسماعیل خویی شاعر معاصر پس از سه دهه تبعید در لندن درگذشت؛ کام همگان باد روا، کام شما نه!. ۴ خرداد ۱۴۰۰.

منابع

[ویرایش]
  • خزائل، حسن (۱۳۸۴فرهنگ ادبیات جهان، تهران: نشر کلبه، شابک ۹۶۴-۷۵۲۵-۲۳-۰
  • شافعی، خسرو (۱۳۸۴زندگی و شعر صد شاعر از رودکی تا امروز، تهران: کتاب خورشید، شابک ۹۶۴-۷۰۸۱-۰۵-۷
  • نقدواره‌ای بر شعر اسماعیل خویی، پرویز اوصیا، انتشارات شما، ۱۳۶۲، لندن.
  • اندیشه در شعر اسماعیل خویی و خاستگاه اجتماعی آن، ملیحه تیره‌گل، ۱۳۷۲ چاپ ۱، ۱۳۷۵ چ ۲، آمریکا.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، به همت علی آیینه، ۱۳۷۶، سوئد.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، نشریه شهروند، ۱۳۷۸، کانادا و آمریکا.. جانِ دلِ شعر، نگاهی چند به شعر اسماعیل خویی، گزینه و ویراستهٔ صمصام کشفی، ۱۳۸۱، آمریکا.
  • به رسم «حقیقت» و «زیبایی»: زندگی و شعر اسماعیل خوئی، نویسنده محمود معتقدی، نشر ثالث، تهران، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳

پیوند به بیرون

[ویرایش]