پرش به محتوا

علی‌اکبر معصوم‌بیگی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
اکبر معصوم‌بیگی
زادهٔ۲۸ اسفند ۱۳۲۹
۱۹ مارس ۱۹۵۱ ‏(۷۳ سال)
ملیتایرانی
پیشهمترجم
زندانی سیاسی
عضو کانون نویسندگان ایران
همسرنسترن موسوی

علی‌اکبر معصوم‌بیگی مترجم، نویسنده و زندانیِ سیاسیِ سابق اهل ایران است.[۱] حوزه تخصصی ترجمه‌هایش، ادبی است ولی در حوزه‌های نقد ادبی، تاریخ و سیاسی هم کتاب‌هایی را ترجمه کرده است.[۲] او عضوِ کانونِ نویسندگانِ ایران است.

زندگی

[ویرایش]

علی‌اکبر معصوم‌بیگی ۲۸ اسفندِ ۱۳۲۹ در محله جوادیه تهران زاده شد. او در دبستان پرورش و دبیرستان‌های رستاخیز، دیانت و رهنما همین محله تحصیل کرد.

وی در ۲۰ تیر ۱۳۶۰ با رفیق همراهش نسترن موسوی پیمان زناشویی بست و حاصل این ازدواج یک دختر به نام ستاره است.

فعالیت سیاسی و زندان

[ویرایش]

علی‌اکبر معصوم‌بیگی در ۱۷ سالگی از سال ۱۳۴۶ به اندیشه‌های چپ و مرام سوسیالیستی گرایش پیدا کرد و وارد مبارزه سیاسی شد. او در ۱۳۴۹ به مبارزه سازمان‌یافته پیوست. در ۴ اسفند ۱۳۵۰ به سبب فعالیت‌های سیاسی به وسیله مأموران مشترک شهربانی و ساواک (کمیته مشترک ضدخرابکاری) دستگیر شد. در خرداد ۱۳۵۱ در دادگاه بدوی نخست به هفت سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد ولی در دادگاه تجدیدنظر این حکم به چهار سال تقلیل یافت. او دوران بازداشت و حبس خود را در بازداشتگاه‌های کمیته مشترک، زندان اوین، زندان قصر و سرانجام زندان عادل‌آباد شیراز گذراند. هنگامی که موعد آزادی او در اواخر سال ۱۳۵۴ فرارسید، برای او قرار بازداشت مجدد صادر و به زندان بازگردانده شد و به این ترتیب ۹ ماه دیگر تا اواخر سال ۱۳۵۵ را در زندان سپری کرد.

او پس از انقلاب نیز در ۲۰ مهر ۱۳۶۱ دستگیر شد که این بازداشت تا اواخر سال ۱۳۶۳ ادامه پیدا کرد.

وی در مورد فعالیت‌هایش می‌گوید: «در تمام زندگی من همواره دو دغدغه و فکر راهنمایم بوده: یکی سیاست، که منظورم سیاست فعال و همراه با پراتیک اجتماعی است نه سیاست‌شناسی دانشگاهی که من هیچ نسبتی با آن ندارم، و دیگری فرهنگ.»[۳]

فعالیت و دیدگاه‌های ادبی

[ویرایش]

علی‌اکبر معصوم‌بیگی ترجمه را از زندان آغاز کرد. وی در سال ۱۳۵۸ برای برخی روزنامه‌ها ترجمه می‌کرد، در سال ۱۳۶۰ به همراه همسرش، نسترن موسوی دو کتاب در زمینه ادبیات داستانی ترجمه کرد: کتابی از ری بردبری و مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه نویسندگان آمریکای لاتین. او در گفتگویی پیرامون ترجمه‌هایش می‌گوید: «گرایشِ اصلی من این بوده که در دو حوزه کار کنم. در زمینه علوم انسانی و ادبیات. ادبیات هم عمدتاً رمان بود و نقد ادبی. منتها رمان به دلیل اینکه پشت سدهای مختلف گیر می‌کرد از یک تاریخ مشخص به بعد کمتر به طرفش رفتم وگرنه از «زول» ا سه رمان ترجمه کردم که هر سه رمان منتشر شدند. علایق من متوجه این دو حوزه است. حوزهٔ ادبیات و علوم انسانی، یعنی فلسفه، زیبایی‌شناسی و نقد ادبی.»[۴] او ترجمه را گزارشی از زبانی به زبان دیگر می‌داند و عنوان می‌کند: «طبیعی است شما تا حد امکان سعی می‌کنید از چیزی که به ترجمه رنگ ملی و داخلی بدهد خودداری کنید. ولی چون ترجمه را در درجه اول معادل زبانی به زبان دیگر می‌دانید، ناچارید ببینید که در زبان خودتان چه معادلی برای آن زبان پیدا می‌کنید. من در ترجمه «پول» سعی کردم آنچه را به‌عنوان مراتب زبانی در کار زولا بوده رعایت کنم. زولا زمانی که خودش صحبت می‌کند زبان خودش را دارد که طبیعتاً زبان آدم‌های تحصیل‌کرده است. ولی وقتی از زبان آدم‌های داستانش حرف می‌زند، ما با مراتب زبانی آن آدم‌ها سروکار داریم. به‌عبارت‌دیگر یکی اشراف‌زاده است، دیگری دربان، آن‌یکی شرخر و دیگری تاجر و غیره. فکر می‌کنم کلماتی در زبان است که هیچ چیزی نمی‌تواند جای آنها را پر کند.»[۵] او از سال ۱۳۶۵ به‌طور جدی، مستمر و حرفه‌ای به ترجمه و نوشتن پرداخت. نخستین ترجمه او «زندگی و هنر ونگوگ» در سال ۱۳۶۶ منتشر شد.

معصوم‌بیگی در دو دوره نیز در دهه ۱۳۷۰ در نشریه آدینه به کار پرداخت.

کانون نویسندگان ایران

[ویرایش]

او در سال ۱۳۷۴ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد و در سال ۱۳۷۷ به مجمع عمومی کانون دعوت شد. در حول و حوش همین ایام نیروهای خودسر وزارت اطلاعات دو تن از اعضای برجسته کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده را به قتل رساندند و بدین ترتیب مجمع عمومی در این سال برگزار نشد. او بیست روز پس از قتل جعفر پوینده در جمع مشورتی کانون شرکت کرد و چندی بعد در ۱۳ اسفند ۱۳۷۷ به عضویت هیئت دبیران موقت کانون درآمد و از آن پس چندین دوره به عضویت در هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب شده است.

کتاب‌شناسی

[ویرایش]

ترجمه

[ویرایش]

آثار دیگر

[ویرایش]

مقالات

[ویرایش]
  • مترجمِ بیدار، مترجمِ خواب [۸]
  • روزگار سپری‌شده تیراژ کتاب[۹]
  • تجربه طبقه متوسط ایرانی[۱۰]

گفتگو

[ویرایش]
  • گفتگو: پست مدرنیسم در ادبیات داستانی ما[۱۱]
  • ساختن فرهنگ آینده[۱۲]
  • پیش نمی‌رویم؛ فرومی‌رویم[۱۳]
  • افول روند شناخت تاریخ جهان در ایران[۱۴]
  • گفتگو دربارهٔ امیل زولا[۱۵]
  • «نویسنده، نقد و فرهنگ» جورج لوکاچ[۱۶]
  • تز موتور کوچک، موتور بزرگ هنوز کارآمد است[۱۷]
  • حقوق بشر مختص کسانی که توان خریدش را دارند نیست[۱۸]
  • گفتگو با اکبر معصوم بیگی درباره نقد ادبی و مارکسیسم.[۱۹]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. «بیوگرافی علی اکبر معصوم بیگی». سایت ناکجا.
  2. «کتاب جستارهایی دربارهٔ توماس مان».
  3. «ساختن فرهنگ آینده». (روزنامه شرق). ۱۳ آذر ۱۳۹۸.
  4. https://www.hoozoor.com/2819-2/
  5. https://www.akhbar-rooz.com/140516/1400/11/15/
  6. «برگ‌هایی از دفتر ایام؛ یادمانده‌های اکبر معصوم بیگی». (آفتابکاران جنگل). اسفند ۱۳۹۸.
  7. «همچون در یک آینه؛ یادمانده‌های اکبر معصوم بیگی (دفتر دوم)». (آفتابکاران جنگل). اسفند ۱۳۹۸.[پیوند مرده]
  8. «مترجمِ بیدار، مترجمِ خواب». (روزنامه شرق).
  9. «روزگار سپری‌شده تیراژ کتاب». (روزنامه شرق).
  10. «تجربه طبق متوسط ایرانی». (مجله: گلستانه). آبان ۱۳۸۰.
  11. «پست مدرنیسم در ادبیات داستانی ما». (مجله: گلستانه). خرداد و تیر ۱۳۷۹.
  12. «ساختن فرهنگ آینده». (روزنامه شرق). ۱۳ آذر ۱۳۹۸.
  13. «پیش نمی‌رویم؛ فرومی‌رویم». (سایت میدان). ۱۷ فروردین ۱۳۹۴.
  14. «پیش نمی‌رویم؛ فرومی‌رویم». (روزنامهٔ ایران). ۲ آذر ۱۳۹۵.
  15. «گفتگو با علی‌اکبر معصوم‌بیگی دربارهٔ امیل زولا». (مجله ویستا). ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹.
  16. «گفتگو با اکبر معصوم‌بیگی، مترجم «نویسنده، نقد و فرهنگ» جورج لوکاچ». (پایگاه اینترنتی فیدوس). ۲۱ فروردین ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  17. «تز «موتور کوچک، موتور بزرگ» هنوز کارآمد است». (رادیو زمانه).
  18. «گفتگو با علی‌اکبر معصوم‌بیگی دربارهٔ محمدجعفر پوینده». (روزنامه راه دیگر). ۱۲ دی ۱۳۹۲. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۱۹ مه ۲۰۲۰.
  19. http://hasteh.se/akbar.pdf