در موقعیت تئاتر و سینما
تاریخ | ۱۲ اکتبر ۱۹۷۷ |
---|---|
مکان | باغِ انجمنِ روابطِ فرهنگیِ ایران و آلمان، تهران |
با نام دیگر | سخنرانیِ شبهای شعر گوته، سخنرانیِ ده شب |
از سلسلهٔ مقالات دربارهٔ |
فهرستهای کارها |
---|
دیـگر |
|
|
«در موقعیت تئاتر و سینما» نامی است که سخنرانیِ سیدقیقهایِ بهرام بیضایی در شبِ سوّمِ شبهای نویسندگان و شاعران ایران[۱] به تاریخِ چهارشنبه[۲] ۲۰ مهرِ ۱۳۵۶ بِدان نامور است.[۳] به تخمینِ یک گزارشِ ساواک کمابیش هشتهزار شنونده در این شبِ بارانی حاضر بودند.[۴] متن و صدای این سخنرانی سپستر بارها منتشر شد و از مهمترین گفتارها دربارهٔ آزادیِ بیان و سانسورِ اجتماعی (یا «غیرمستقیم»)،[۵] مخصوصاً در ایران، گشت.
بعضِ مورّخان و محقّقان این سخنرانی را میانِ سخنرانیهای شبهای دهگانهٔ شعرِ گوتهٔ سالِ ۱۳۵۶ از لحاظِ معنی استثنایی دانستهاند.[۶][۷][۸]
موضوع
[ویرایش]نوشتهٔ آمادهای نبود. به شادروان بهآذین گفتم میخواهم دربارهٔ فشار بر نمایش چیزی بگویم و به ویژه چشمانداز بستهٔ نمایش شهرستانها. امّا با پرخاشهای تندی که بر کارگاه نمایش و تئاترهای جشن هنر در سخنرانیها شد، دیدم در واقع میگویند چرا فشار بر نمایش کم است و چرا حکومت سانسورهای خواستهٔ ما را اعمال نمیکند! همانجا از خودم پرسیدم آیا ما از آزادی دفاع میکنیم یا آزادی میخواهیم برای سانسور دیگران؟
بیضایی، ۱۳۹۵[۹]
بیضایی یگانه سخنران از اصحابِ «موج نوی سینمای ایران» در شبهای شعرِ گوتهٔ ۱۳۵۶ بود.[۱۰] با این که بیشترِ نطقها و شعرهای اعضای کانونِ نویسندگانِ ایران در این ده شب علیهِ سانسورِ حکومتی بود، بیضایی و چند سخنرانِ دیگر، از جمله سیمین دانشور و غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و علی موسوی گرمارودی، از مسائلِ دیگری نیز سخن گفتند. ضمنِ «اشارههای مستقیم به «دستگاه نظارتِ» دولتی»[۱۱] و شرحِ «اثرات سوء ممیزی و تفتیش»،[۱۲] بیضایی، با اشاره به «فرهنگ محدودکننده روشنفکران»،[۱۳] به نکوهشِ «نویسندگان و روشنفکرانی که دگراندیشی را محکوم میکردند» پرداخت.[۱۴] هادی ابراهیمی دو نیروی سانسورچی، غیر از حکومت، را که بیضایی معترضشان است چنین بازشناخته: «سانسوری که روشنفکر بر روشنفکر روامیدارد» و «افکار عمومی» همچون «سدی . . . در برابر تحول ایدهها و اندیشههای مترقی».[۱۵]
بیضایی به ریشههای اجتماعی و مردمیِ سانسور پرداخت[۱۶] و از کارِ هنرمند گفت؛ که در نتیجهٔ فشارها هنر «گرهدار» و «کمپلکسه» میشود؛[۱۷] که سزا نیست هنرمند پیروی گروه باشد، بلکه او «احتمالاً قراره نیازهایی رو بگه که جمع نمیدونه بهش احتیاج داره.» و چنین به پایان برد که اگر بناست دستگاه دولتی هم از آزادی سخن بگوید و «ما» هم، «من یککمی راجع به این آزادی، مشکوکم.»[۱۸]
اجرای ارتجالی
[ویرایش]هوشنگ گلشیری، که مُجریِ جلسه است، پس از سخنرانیِ شمس آل احمد بیضایی را فرامیخواند، جمعیت کف میزند، و او پشتِ میکروفون سخن را با یادِ «پروژههای ناتمام» ِ خود و همکارانش آغاز میکند.[۱۹] بیضایی این گفتار را به این صورت ننوشته بود، بلکه بهطورِ ارتجالی سخن راند؛ و، با این همه، «یکی از متینترین و محقّقانهترین سخنرانیهای ده شب را ایراد کرد»،[۲۰] چنانکه محقّقِ دیگری، که باقر مؤمنی بوده باشد، در سخنرانیِ خود در شبِ پنجم بدو ارجاع داد، گفتهاش را تفسیر کرد و ازش در تشریح و توضیح و گزارشِ اوضاعِ مطبوعات استفاده کرد.[۲۱] متن و صدای گفتارِ بیضایی، چنانکه سخنرانیها و شعرخوانیهای دیگرِ این ده شب نیز، سپستر منتشر شد.
بیضایی این سخنرانیِ نیمساعته را چنین به پایان برد:[۲۲]
« | . . . احتمالاً ما هم از نویسنده نمیخواهیم که واقعیت را بگه. ما هم علاقمندیم که نویسنده آنچه را که مصلحته بگه، منتها مصلحت ما البته فرق میکنه. به این ترتیب ما هم به نوعی نویسنده را تعیین میکنیم. این هر دو نادرسته. این چه دستگاه و دولت و دستگاه نظارت تعیین میکنه و آنچه که ما به عنوان عکسالعمل تعیین میکنیم. درست این نیست که ما بخواهیم که نویسنده آنچه را که ما میخوایم بگه، درست اونه که بگذاریم نویسنده آن طور که فکر میکنه بگه. و ما هم خودمون شخصاً فضایی به وجود میآریم که توش بتونیم آن چه رو که فکر میکنیم بگیم. احتمالاً فکرهایی که در زمینه با هم مساویاند، یکیاند ولی طرز بیان، استقلال فکر یا احتمالاً جلوتر بودن یا بینش شخصی درش فرق کنه. شما نخواهید که یک هنرمند در پشت سر گروه و قافله بیاد. اون احتمالاً قراره که جلو بره. اون احتمالاً قراره نیازهایی رو بگه که جمع نمیدونه بهش احتیاج داره. احتمالاً این درست نیست که ما بخواهیم که یک نویسنده اون چیزی رو بگه که ما میخواستیم. اون کافی نیست. نویسنده باید یک چیزی بیشتر از اون رو بگه که ما میخواستیم. اون باید یه چیزهایی رو بگه که ما نمیدونیم میخوایم. خب، در این صورت من فکر میکنم که به این نوع طرز فکر متعلّقم. فکر میکنم اگر این شستشو میبایست در فضا اتّفاق بیفته یک مقدار هم باید در ما اتّفاق بیفته. ما باید این احساس رو بکنیم که کلمات، معیارها، اصطلاحاتی که به کار میبریم به خصوص کمی فرسوده شدند از وقتی همه به کار بردن. کلمهای که از دستگاه دولتی تا روشنفکر معاصر همه به کار میبرند به من حق بدید که نسبت به اون کلمهها یککمی مشکوک باشم. اگر قرار است که دستگاههای دولتی هم مسئولیت بگه و ما هم بگیم، من یککمی به اون مسئولیت مشکوکم. اگر قراره که او هم راجع به آزادی صحبت بکنه و ما هم، من یککمی راجع به این آزادی، مشکوکم. متشکّرم. | » |
پس از سخنرانی
[ویرایش]. . . هشدار تکاندهندهی او در تپش تبدار سخنرانان و مخاطبان آن «شبها» و شبها و شبهای دیگر تحلیل رفت، و در صحنهی جنگِ خیر و شرّ، «مردم» . . . ماندند و حاکمیت شاه.
فردای سخنرانی، یعنی در نیمروزِ ۲۱ مهرِ ۱۳۵۶، بیضایی همراهِ شمس آل احمد در جلسهای کوتاه در انستیتو گوته شرکت کرد و، چنانکه یک گزارشِ ساواک آورده، از کاستیِ شعورِ سیاسی و اجتماعیِ طبقاتِ کارگر و کشاورزِ ایران و وابستگیِ حکومتیِ نهادهای هنری سخن گفت.[۲۴]
سالِ بعد، یعنی در ۱۳۵۷، بیضایی – که نخستین کسی بود که «بیانیهٔ دربارهٔ کنگرهٔ نویسندگان» (۱۳۴۶) را امضا کرد و یکی از نُه نویسندهای شد که هیئتِ مؤسّسِ چهلونهنفرهٔ کانونِ نویسندگانِ ایران را گردآوردند تا کانون تشکیل شود – از کانونِ نویسندگان کنارهگرفت.
انتشار
[ویرایش]این سخنرانی بارها به صورتهای گوناگون بهطورِ رسمی و غیررسمی منتشر شدهاست. مهمترین بارها:
صدا
[ویرایش]این سخنرانی – که سی دقیقه بودهاست – ضبطِ صوتی شده و صدایش روی نوارِ کاست و در اینترنت منتشر شدهاست.
متن
[ویرایش]متن ویراستهٔ سخنرانی در سالِ ۱۳۵۷ در کتابِ ده شب (ناصر مؤذّن) منتشر شد. این متن با سخنانِ بیضایی «تفاوتهای جدی دارد.»[۲۵] در این متن اشارتهایی هست به متنهایی پیشین؛ از جمله آنجا که گوید «. . . هر صنفی میتواند جلوی کار شما را با شکایتی یا گلهای بگیرد، البته غیر از جاهلها و فواحش که صنفی ندارند»،[۲۶] چنین مینماید که اشارتی باشد به گفتههای امان منطقی که در تابستانِ ۱۳۵۴ در مجلّهٔ فرهنگ و زندگی منتشر شد: «در کار سینما ما به هیچ عنوان، به هیچ فردی که وابسته به دستگاهی باشد نمیتوانیم بپردازیم، یعنی زندگی واقعی او را نشان بدهیم. زندگی واقعی یک معلم، یک افسر، یک کارگر، حتی کسانی که در یکی از سندیکاهای مقتدر عضو هستند. بنا بر این تنها صنفی که صنف نیست و سندیکا ندارد، فواحش و جاهلها هستند، کسانی که مدّعی برای آنها نیست و برای همین بیشتر فیلمها دربارهٔ این مردم است.»[۲۷] شاید هم برگرفته باشد از این سخنِ همانندِ عبّاس شباویز در همایشِ حزبِ رستاخیز در بهارِ ۱۳۵۶:[۲۸] «نتیجهٔ این ممیزیها فقط این است که اجباراً فیلمسازان ایرانی فقط از قصههای روسپیان و کلاهمخملیها فیلم میسازند.» سالها بعد دیگرانی هم چیزی از این سخن را تکرار کردهاند؛ مثل سیروس مقدّم نزدِ ��لی خامنهای و بهمن فرمانآرا که گفتهٔ همانندی دارد: «. . . در گذشته راجع به جاهلها و فواحش فیلمهای مزخرف ساخته میشد و حالا راجع به مسائل اخلاقی، فیلمهای مزخرف ساخته میشود.»[۲۹] پارههایی از سخنِ بیضایی دربارهٔ تأثیرِ سانسور بر صورتِ هنر نیز پیشتر، مثلاً در سخنرانیِ ۱۳۴۸ جعفر والی در دانشگاهِ پهلوی سابقه داشت.[۳۰]
همین متن در سالِ ۱۳۹۲ در کتابِ بازخوانی ده شب (به کوششِ ماندانا زندیان) آمد.
متنِ دقیقِ سخنرانی، که از روی نسخهٔ صوتی پیاده شده، در سالِ ۱۳۹۶ با عنوانِ «سخنرانی بهرام بیضایی» در کتابِ شبهای نویسندگان و شاعران ایران: انستیتو گوته − تهران ۲۷–۱۸ مهر ۱۳۵۶ (محمّدحسین خسروپناه) چاپ شد.
چاپهای دیگر:
- «در موقعیت تئاتر و سینما». نمایش (۲۳۸): ۹۷–۹۹. ۱۳۹۸.
در نظرِ دیگران
[ویرایش]ماندانا زندیان بر این باور بوده که سخنرانیِ بیضایی یگانه سخنرانیِ این ده شب بودهاست که بر سانسورِ حکومتی متمرکز نشدهاست.[۳۱] شبنم آذر نیز بر همین معنی تأکید دارد: «بهرام بیضایی در آن شبها شاید تنها کسی بود که وقتی از سانسور حاکمیت حرف زد از محدودیتهایی که عرف هم ایجاد میکند سخن گفت.»[۳۲] ملیحه تیرهگل نیز این گفتار را، به این خاطر که اعتراضی بوده به «ریشهی فرهنگیی فاجعه» که همانا «ذهنیت فرهنگی مردم» باشد، «یک استثناء» میدانست.[۳۳] علی بزرگیان این سخنرانی را از لحاظِ ناهمانندی و ناهماهنگی با گفتارهای دیگرِ این ده شب «شاید بهترین ترسیمکنندهی چهرهی بهرام بیضایی روشنفکر در یکی از فرازهای عصر روشنفکران» گفته[۳۴] و سیامک مهاجری نیز آنچه را بیضایی در این گفتار نگران است «آزادی خودآیین» نامیده است.[۳۵]
نعمت آزرم مصداقِ اشارهٔ بیضایی را سعید سلطانپور میدانسته که چند سال پیشتر نمایشِ سلطان مارِ بیضایی را سخت نکوهیده بود.[۳۶] سالِ ۱۳۴۸ گروهی به تحریکِ سلطانپور حمله کرده و نمایشِ سلطان مار را در مشهد[۳۷] برآشفته[۳۸] و برچیده بود.[پانویس ۱] اسماعیل خویی نیز، همچون آزرم، رأیِ بیضایی را دربارهٔ همدستیِ اندیشهوران با سانسور تأیید کرده؛ ولی بر این باور بودهاست که تأکیدِ اصلیِ بیضایی جای دیگر است: «آنچه بهرام جان بیضایی بر آن تکیه دارد، و به گمان من هم حق با اوست، همنوا شدن روشنفکران با برخی جنبههای عوامانهٔ زندگانی مردمان است».[۳۹]
محمّدعلی سپانلو اهمیتِ سخنِ بیضایی در میانِ گفتههای سخنرانانِ دیگرِ این ده شب را از آن میداند که «بر خلاف بعضی از سخنگویان که عقیدهای سوای اکثریت جمعیت داشتند لکن به احترام یا ملاحظهٔ آنان میکوشیدند از کنار قضایا بگذرند، این یکی مستقیماً به قلب موضوع میزند، یعنی آشکارا از خود شنوندگان انتقاد میکند. اگر این سخنرانی نبود، امروزه پس از گذشت سالها، به نظر میآمد که هیچکس از تعبّداتی که جمعیت بر سخنرانها تحمیل کرد، ناراضی نبودهاست.»[۴۰]
جستارهای وابسته
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]توضیحات
[ویرایش]- ↑ بیضایی گفته که آن روز سلطانپور خود آنجا نبود و چند روز پیشتر از مشهد رفته بود. (Talajooy, Saeed (2023). Iranian Culture in Bahram Beyzaie’s Cinema and Theatre: Paradigms of Being and Belonging (1959-1979). London: I.B. Tauris. p. 248. ISBN 978-0-7556-4866-5.) محمّدعلی سپانلو سالِ ۱۳۵۸، که در بهارش مذهبیان بساطِ نمایشِ عبّاس آقا کارگر ایران ناسیونالِ سلطانپور را برچیدند، در گفتگویی منتشرشده در شمارهٔ ۲۳ به تاریخِ ۸ تیرِ مجلّهٔ تهران مصور (صفحهٔ ۴۶) به همین کارِ سلطانپور اشاره کرد: «. . . اختناق مانع اصلی رشد ادبیات و فرهنگ است. دیدید که نمایش عباس آقای سلطانپور را چطور به هم زدند. هرچند سلطانپور نباید اعتراضی داشته باشد زیرا خود او چند سال پیش دستهای گرد خود جمع کرده بود و درست مثل حزباللهها به تئاترها حمله میکرد و نمایشها را به هم میزد. ظاهراً از نظر روش، سلطانپور نباید اعتراض کند، اما به هر حال حمله به سالن نمایش چه از سوی سلطانپور و چه از سوی دیگران کاری نادرست است.» بیضایی مقالهٔ ۱۹ خردادِ ۱۳۵۸ خود در روزنامهٔ آیندگان را چنین آغاز کرد: «تآتر یک گفتوگوی اندیشیدهی جمعیست که در برابرِ جمع صورت میگیرد. بنا بر این مثلِ هر گفتوگویی در جهانِ آزاد میباید بدونِ محدودیّت، بدونِ تفتیش، بدونِ تهدید، و بدونِ تحمیل انجام شود. قاضیِ آن جمعِ تماشاگران خواهد بود.»
ارجاعات
[ویرایش]- ↑ نقرهکار، «بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران»، ۶۷.
- ↑ بهآذین، «از هر دری . . .»، ۷۳.
- ↑ مؤذن، «ده شب»، ۱۲۰.
- ↑ −، «کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک».
- ↑ Karimi-Hakkak، «Protest and Perish: A History of the Writers' Association of Iran»، 206.
- ↑ تیرهگل، «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید»، ۱: ۳۱۸.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۱۴۷.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۱۸۱.
- ↑ بیضایی و −، «آزادی میخواستند برای سانسور دیگران»، ۱۳۳.
- ↑ Naficy, A Social History of Iranian Cinema, 2: 420.
- ↑ تیرهگل، «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید»، ۱: ۳۱۸.
- ↑ ستاری، «در بیدولتی فرهنگ»، ۱۵۲.
- ↑ مجابی، «شکل نوشتنم هستم»، ۳۳۷.
- ↑ مسعودینیا، «۱۰ شب در یک نگاه»، ۷.
- ↑ ابراهیمی، «شبهای شعر گوته و انقلاب اسلامی ایران»، ۱۴.
- ↑ Naficy, A Social History of Iranian Cinema, 2: 420.
- ↑ Naficy, A Social History of Iranian Cinema, 2: 420.
- ↑ خسروپناه، «شبهای نویسندگان و شاعران ایران»، ۱۰۷.
- ↑ خسروپناه، «شبهای نویسندگان و شاعران ایران»، ۹۷.
- ↑ لنگرودی، «تاریخ تحلیلی شعر نو»، ۴: ۵۱۲.
- ↑ مؤذن، «ده شب»، ۲۵۹.
- ↑ خسروپناه، «شبهای نویسندگان و شاعران ایران»، ۱۰۶–۱۰۷.
- ↑ تیرهگل، «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید»، ۱: ۳۱۸.
- ↑ −، «کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک»، ۲۶۱.
- ↑ خسروپناه، «شبهای نویسندگان و شاعران ایران»، ۱۰.
- ↑ مؤذن، «ده شب»، ۱۲۲.
- ↑ ستاری، «در بیدولتی فرهنگ»، ۱۵۷–۱۵۸.
- ↑ مهرابی، «تاریخ سینمای ایران: از آغاز تا سال ۱۳۵۷»، ۴۷۲.
- ↑ درستکار، «بهمن فرمانآرا: زندگی و آثار»، ۲۰۷.
- ↑ ««هنر تأتر، تجلیگاه واقعیات زمانه»». آبنوس. شمارهٔ ۲.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۱۴۷.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۱۸۱.
- ↑ تیرهگل، «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید»، ۱: ۳۱۸.
- ↑ بزرگیان، «بهرام، پسر ایران»، ۷۱.
- ↑ مهاجری، «۱۳۴۸»، ۲۸.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۴۵–۴۶.
- ↑ دولتآبادی، «عباس آقا تو خیلی شبیه هدایت هستی!»، ۲۳۵.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۳۴.
- ↑ زندیان، «بازخوانی ده شب»، ۶۸.
- ↑ سپانلو، «سرگذشت کانون نویسندگان ایران»، ۹۲.
منابع
[ویرایش]- − (۱۳۸۲). کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک. تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. شابک ۹۶۴-۵۷۹۸-۷۷-۹.
- کمیسیون پنجاهسالگی کانون نویسندگان ایران. ۵۰ سال کانون نویسندگان ایران.
- ابراهیمی، هادی (بهار ۱۳۹۹). «شبهای شعر گوته و انقلاب اسلامی ایران». جامعهشناسی سیاسی ایران (۱ (پیاپی ۹)): ۵–۳۰.
- بزرگیان، علی (تیر و مرداد ۱۴۰۱). «بهرام، پسر ایران». اندیشه پویا (۸۰): ۶۶−۷۵.
- بهآذین، م. ا. (۱۳۸۳). از هر دری . . . تهران: انتشارات دوستان. شابک ۹۶۴-۶۲۰۷-۰۵-۷.
- بیضایی، بهرام؛ − (آذر ۱۳۹۵). «آزادی میخواستند برای سانسور دیگران». اندیشه پویا (۳۹): ۱۳۳.
- پاکدامن، ناصر (پاییز ۱۳۷۴). «ده شب شعر: بررسی و ارزیابی یک تجربه». کنکاش (۱۲): ۱۲۵–۱۷۰.
- تیرهگل، ملیحه. روایتی از ادبیات فارسی در تبعید. ج. ۱. نروژ: نشر آفتاب. شابک ۹۷۸-۱-۶۷۸۱۴-۹۲۴-۶.
- خسروپناه، محمدحسین, ویراستار (۱۳۹۶). شبهای نویسندگان و شاعران ایران: انستیتو گوته − تهران ۲۷–۱۸ مهر ۱۳۵۶. تهران: پیام امروز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۷۰۶-۹۵-۹.
- درستکار، رضا (۱۳۸۱). بهمن فرمانآرا: زندگی و آثار؛ به انضمام فیلمنامه کامل خانهای روی آب. تهران: انتشارات قطره. شابک ۹۶۴-۳۴۱-۱۷۳-۷.
- دولتآبادی، محمود (۱۳۹۴). «عباس آقا تو خیلی شبیه هدایت هستی!». در عاطفه، جواد. دیگرانِ عباس نعلبندیان. تهران: میلکان. صص. ۲۳۱–۲۳۶. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۲۱۲۳-۸-۵.
- زندیان، ماندانا, ویراستار (۱۳۹۲). بازخوانی ده شب. هامبورگ: بنیاد داریوش همایون. شابک ۹۷۸-۳-۰۰-۰۴۴۸۹۶-۶.
- سپانلو، محمدعلی (۲۰۰۲ میلادی). سرگذشت کانون نویسندگان ایران. استکهلم: نشر باران. شابک ۹۱-۸۸۲۹۷-۶۷-۵. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ستّاری، جلال (۱۳۸۵). در بیدولتی فرهنگ. تهران: نشر مرکز. شابک ۹۶۴-۳۰۵-۱۶۱-۷.
- لنگرودی، شمس (۱۳۷۷). تاریخ تحلیلی شعر نو. ج. ۴. تهران: نشر مرکز. شابک ۹۶۴-۳۰۵-۳۶۲-۸.
- مجابی، جواد (۱۳۹۴). شکل نوشتنم هستم. تهران: کتاب آمه. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۰۳۳-۳۴-۰.
- مسعودینیا، علی (۳۱ شهریور ۱۳۹۲). «۱۰ شب در یک نگاه». اعتماد (۲۷۸۳): ۷.
- مؤذن، ناصر, ویراستار (۱۳۵۷). ده شب. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- مهاجری، سیامک (۱۴۰۱). ۱۳۴۸: سخنی پیرامون انقلاب ۵۷ از گذرگاه ادبیات. تهران: اگر. شابک ۹۷۸-۶۲۲-۷۶۹۵-۱۰-۶.
- مهرابی، مسعود (۱۳۹۸). تاریخ سینمای ایران: از آغاز تا سال ۱۳۵۷. تهران: چاپ و نشر نظر. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۵۲-۲۰۵-۵.
- میلانی، عباس (۱۴۰۲). سی چهره. ج. ۲. تورنتو: پرشین سیرکل. شابک ۹۷۸-۰-۹۹۱۸۹۶۴-۷-۹.
- نقرهکار، مسعود (۱۳۸۱). بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران: بررسی تاریخی-تحلیلی کانون نویسندگان ایران. ج. ۲. استکهلم: نشر باران.
- Karimi-Hakkak, Ahmad (Spring−Autumn 1985). "Protest and Perish: A History of the Writers' Association of Iran". Iranian Studies. VIII (2−4): 189−229.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - Naficy, Hamid (2011). A Social History of Iranian Cinema, II: The Industrializing Years, 1941-1978 (به انگلیسی). Duke University Press.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- آثار ۱۳۵۶
- آثار درباره سانسور
- آزادی بیان در ایران
- تئاتر در ایران
- تاریخ حقوق مدنی و آزادیها در ایران
- جستارها درباره فرهنگ
- جستارهای بهرام بیضایی
- جستارهای دهه ۱۹۷۰ (میلادی)
- رویدادهای مربوط به آزادی بیان
- سانسور در ایران
- سخنرانیهای ۱۹۷۷ (میلادی)
- سخنرانیهای بهرام بیضایی
- سینمای ایران
- ایران در ۱۹۷۷ (میلادی)
- فیلم در ۱۹۷۷ (میلادی)
- جستارها درباره فیلم