پرش به محتوا

شهرستان‌های ایرانشهر (کتاب)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شاهنشاهی ساسانی در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود در دوران خسرو پرویز. نام‌های مکان‌ها به پارسی میانه با آوانگاری مکنزی نوشته شده و نقاط سرخ رنگ، استحکامات دفاعی ساسانیان را نشان می‌دهد.

شهرستان‌های ایرانشهر یا کتاب شهرستان‌های ایران کتاب منحصر بفردی‌است که به زبان پهلوی، در واپسین سده‌های فرمانروایی ساسانیان نوشته شده‌است. نامی از نویسندهٔ ایرانی آن بر جای نمانده‌است. این کتاب به بیان تاریخ، نام و ساختار سیاسی شهرهای ایرانشهر و بیان ویژگی این شهرها در تاریخ‌نگاری ایرانیان می‌پردازد.[۱] این کتاب به گمان پژوهشگران می‌تواند همان کتاب «یادگار شهرها» باشد که در بندهش یاد شده که نوشتن آن را با دستور قباد یکم می‌داند.[۱] این کتاب از قدیمی‌ترین نوشته‌هایی است که از وجود یک سامانه دفاعی پیرامون خلیج فارس با نام وَر ئی تازیگان نام برده‌است.[۲][۳]

موسی خورنی مورخ ارمنی عصر ساسانی، این کتاب کم‌نظیر را به زبان ارمنی ترجمه کرده‌است. اصل پهلوی این کتاب ارزشمند که در زمان ساسانیان در سه برگ تألیف شده بود از بین رفته‌است. تنها ترجمه‌ای از آن به‌وسیلهٔ موسی خورنی به دست آمده‌است که جغرافیای موسی خورنی نامیده‌می‌شود و مبنای تحقیقات بعدی دیگر محققان در قرون متأخر را تشکیل می‌دهد. متن اصلی کتاب جغرافیای موسی خورنی به دو صورت دو نسخه‌ای یعنی متن کامل و دیگری متن خلاصه شده، به جای مانده‌است.[۴]

در این رساله، ایران‌شهر بر حسب جهات چهارگانه، به چهار ناحیهٔ شرق و غرب و جنوب و شمال تقسیم شده‌است. چنین تقسیم‌بندی‌ از زمان خسرو انوشیروان رواج یافته‌است. در این رساله نخست نام شهرهایی می‌آید که در ناحیهٔ شرق خراسان قرار داشته‌اند و با سمرقند شروع می‌شود. در این رساله، همانند اغلب آثار زبان پهلوی، اسطوره‌ها و واقعیت‌های تاریخی درهم آمیخته شده‌اند.[۵]

جعل عبارت پارسیگ «وَر ئی تازیگان»

[ویرایش]

در بنده بیست و پنجم از این نوشته آمده‌است:

شَهْرِستانی هِیرْت، شابُهر ئی اَرْدَخْشِیران کَرد. اُ-ش مِهْرْزاد ئی هِیرْتْ مَرْزبان پَدْ وَرْ ئی تازیگان بِی گُمارد.[آوانگاری ۱][آوانگاری ۲]

ترجمه به فارسی نو از تورج دریایی:

«شهرستان حیره را شاهپور پسر اردشیر ساخت و او مهرزادِ مرزبانِ حیره را بر حصار تازیان گمارد.»[۳]

نخستین کسی که این اصطلاح را دریاچه تازیان ترجمه کرده‌است، یوزف مارکوات بوده‌است.[۶] حال آنکه از روزگار آغازین اسلامی تا پایان دهه ۱۹۶۰ میلادی همواره این پهنه آبی «خلیج‌ الفارسی» یا «بحر الفارسی» نامیده می‌شده. نزد اروپاییان نیز تا سده شانزدهم به زبان لاتین «سینوس پرسیکوس» (به لاتین: Sinus Persicus) شناخته می‌شده‌است.[۷] همچنین با نگرش به کهن‌ترین سند خلیج فارس یعنی کتیبه داریوش بزرگ بر کانال سوئز که این آب‌ها را «دریای پارسی» (به پارسی باستان: 𐎭𐎼𐎹 𐎱𐎠𐎼𐎿𐎠– draya Pārsā) خوانده، می‌توان پی‌برد که مارکوات در خوانش دچار اشتباه شده‌است. نیبرگ نیز به این اشتباه پی برده و بیان داشته که واژه «وَر» در زبان پارسی میانه به معنای «دیوار» یا «برج و بارو» و «حصار» بوده‌است.[۸] به احتمال بسیار بالا این همان سامانه دفاعی روزگار ساسانی است که اعراب آن را بانام «خندق السابور» می‌شناختند. این معنا را می‌توان در اوستایی «وَرَ» (اوستایی: 𐬬𐬀𐬭𐬀 - vara) و سنسکریت ودایی «وَلَه» (سانسکریت: वल - valá) یافت.[۹]

چهار کُست ایران ساسانی

[ویرایش]

از ویژگیهای متن نوشتهٔ شهرستانهای ایرانشهر، کشور ایران ساسانی یا ایرانشهر به چهار ناحیه یا کُست ��خش می‌شود[۱۰]:

الف: کُستِ آذربایگان (پارسی میانه: kwst Y ʾtwrpʾtkʾn / kust ī Ādurbādagān ) یا ناحیهٔ آذربایجان / شمالی

ب: کُستِ نیمروز (پارسی میانه: kwst Y nymlwc/ kust ī Nēmrōz ) یا ناحیهٔ جنوبی

الف: کُستِ خوراسان (پارسی میانه: kwst Y hwlʾsʾn/ kust ī Xwarāsān ) یا ناحیهٔ شرقی

الف: کُستِ خوربران (پارسی میانه: kwst Y hwlwlʾn/ kust ī Xwarwarān) یا ناحیهٔ غربی

مُهر سپاهبد نیمروز که از کست نیمروز نگهبانی می‌کرده است. این مهر امروزه در موزهٔ سلیمانیه عراق نگهداری می‌شود.

واژهٔ کُست در زبان پارسیگ به معنای ناحیه است که در پارسی نو به دیسه‌های کُشت و کُش (در هندوکش، به معنای ناحیهٔ هندی) آمده است[۱۱]. افزون بر این، یکی از درجه‌ها و پایه‌های نظامی در ارتشتاران و کشورداران روزگار ساسانی، جایگاه پاذوسپان (پارسی میانه: p'tkwsp'n) به معنای «نگهبان مزر ناحیه» است که در تاریخ به دیسهٔ لقب فرمانروای اصفهان در زمان فروپاشی ساسانیان و نیز سپهبد شاهین در زمان لشکرکشی خسرو پرویز آمده است[۱۲]. شایان توجه است که در زبان پارسیگ برای شمال واژهٔ‌ اَباختَر (پارسی میانه: ʾpʾhtl -abāxtar⁠) می‌رود که سپس در پارسی نو به دیسهٔ باختر درآمده است. این واژه در اوستا به گونهٔ اَپاختَرَ (اوستایی: 𐬀𐬞𐬁𐬑𐬙𐬀𐬭𐬀 - apāxtara) آمده که جایگاه اهریمن و دیوان به‌شمار می‌رود. از این‌رو پژوهشگران بر این باورند که[۱۳] برپایهٔ آیین زرتشتی و برای پرهیز از بکارگیری واژه‌ای که در پیوند با اهریمن و دیوان است[۱۴]، از نامجای آذربایجان استفاده شده است[۱۵].

آوانگاری و حرفنگاری

[ویرایش]
  1. šahrestān ī Hērt, Šābuhr ī Ardaxšērān kard. u-š Mihrzād ī Hērt marzbān pad "War Ī Tāzīgān" bē gumārd.
  2. štr'st'n Y hyrt š'hpwhr Y 'lthšyl'n krt. AP-š mtrz't Y hyrt mlcp'n PWN "wl Y t'cyk'n" BRA gwm'lt.

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Touraj Daryaee (۲۰۰۸-۰۴-۰۷). «ŠAHRESTĀNĪHĀ Ī ĒRĀNŠAHR». Encyclopædia Iranica. دریافت‌شده در ۲۰۱۳-۰۴-۱۰.
  2. تورج دریایی، ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان، ترجمه آهنگ حقانی و محمود فاضلی بیرجندی، تهران، کتاب پارسه، 1392، ص 167.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ شهرستان‌های ایرانشهر (به فارسی میانه - انگلیسی - فارسی). به کوشش تورج دریایی.
  4. ایرانشهر، ص ۱۱
  5. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۳۶۴
  6. A Catalogue of the Provincial Capitals of Ērānshahr, Pahlavi Text, Version and Commentary, ed. G. Messina, Pontificio Istituto Biblico, 1931. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 61 (کمک)
  7. Bosworth, The History of al-Tabarī, The Sāsānids, the Byzantines, the Lakmids, and Yemen, Vol. V, State University of New York Press, 1999. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 55 (کمک)
  8. Nyberg, S. H. “Die sasanidische Westgrenze und ihr Veteidigung,” Septentrionalia et Orientalia: Studia Bernhardo karlgren, Stockholm, 1959, pp. 316-326. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 65 (کمک)
  9. Bailey, H.W. Review of J. Markwart, A Catalogue of the Provincial Erānshahr, in The Bulletin of the School of Oriental and African Studies, Vol. VI, 1930-32, pp. 781-782. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 55 (کمک)
  10. ..rather than "real"; per Gignoux, cf. (Tafazzoli 1989)
  11. حسن‌دوست، محمد (۱۳۹۳). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج. چهارم. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ص. ۲۱۹۱ - شمارهٔ ۴۰۰۵ «کُشت». شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۵۸-۳.
  12. حسن‌دوست، محمد. فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج. دوم. فرهنگستان ادب و زبان فارسی. ص. ۵۹۳ - مورد شماره ۱۰۱۵ «پادوسپان». شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۵۶-۹.
  13. According to Tafażżoli and Cereti. cf. (Daryaee 2008).
  14. (Tafazzoli 1989) در بخشهای کیهانشناسی زرتشتی، نیمه یا کنارهٔ (nēmag/kanārag) شمالی را «اباختر» (abāxtar) می‌خوانند که زیرنظر هفتورنگ (ستارگان خرس بزرگ) است. همچنین زرتشتیان باور داشتند که دوزخ در شمال است، جایی که اهریمن و دیوان مانش دارند.
  15. (Daryaee 2008)

منابع

[ویرایش]
  • مارکوارت، یوزف. ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۸۳
  • تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶

پیوند به بیرون

[ویرایش]

متن کامل نامه شهرستان‌های ایرانشهر به خط و زبان پهلوی

دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «ŠAHRESTĀNĪHĀ Ī ĒRĀNŠAHR»