پرش به محتوا

محمدقلی سلیم تهرانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سلیم تهرانی)
محمدقلی سلیم تهرانی
مثنوی قضا و قدر به دست‌خط سلیم تهرانی، موزه ملک
زادهٔ؟
درگذشت۱۰۵۷ق/۱۶۴۷م
پیشهشاعر
عنوانبیگ

محمدقلی بیگ طرشتی تهرانی متخلص به سلیم (؟ -۱۰۵۷ قمری) شاعر ایرانی و از شاعران فارسی‌زبان دربار مغولان هند در نیمهٔ اول سدهٔ یازدهم هجری/هفدهم میلادی بود.[۱][۲][۳][۴][۵]

زندگی و پیشه

[ویرایش]

محمدقلی طرشتی تهرانی در سالی نامعلوم در تهران زاده شد. او تحصیلات منظمی در مدرسه نگذراند «ولی چنان‌که از شعرش دریافته می‌شود، گذشته از استعداد فطری از دانش‌های زمان خود بی‌اطلاع نبود.»[۵] نخستین دورهٔ شاعری او در لاهیجان گذشت، آنجا همراه ملا واصبا (واصب قندهاری) و ملا حسینا (متخلص به صبوحی) ملازم میرزاعبدالله وزیر بود. سلیم در دههٔ ۱۶۲۰م/۱۰۲۰ق چندسالی در اصفهه ان بسر برد سپس به شیراز کوچ کرد، آنجا مدتی در خدمت امام‌قلی‌خان، والی فارس بود. سپس به روزگار شاه‌جهان پیرامون سال ۱۶۳۲م به هندوستان مهاجرت کرد و نزد او و میر عبدالسلام مشهدی جایگاهی یافت.[۵] به سبک هندی سرود و سلیم تخلص گرفته. «در سرودن اقسام شعر و آوردن مضامین بکر و تازه دستی داشته‌است.» در هند، نخست نزد اسلام خان وزیر اعظم خدمت نمود، «در مدح او شعر بسیار گفته، اگرچه شهرتی در اخذ معنی مردم دارد اما معانی غریب و لطیف هم زادهٔ طبع خود دارد». در وصف کشمیر یک مثنوی تمام سرود.[۱]
سلیم تهرانی در سال ۱۰۵۷ق/۱۶۴۷م در کشمیر درگذشت، ماده‌تاریخ آن از نظمی تبریزی در مدح او:[۱]

تا که از دست داده‌است سلیم با ندم گشته روزگار ندیم
آنکه از زادن همانندشمی‌توان گفت شد زمانه عقیم
نکته‌سنجی که معجز قلمشبرتر آمد ز معجزات کلیم
در جهان فضیلت، از مرگشخللی اوفتاد سخت عظیم
آه از کید آسمان دغلوای از جور روزگار لئیم
در پی سال مرگ او بودمدل رقم زدک که:آه فضل سلیم

آرامگاه او در مزار شعرای کشمیر برپا بوده‌است.[۵]

اشعار

[ویرایش]

شعر او را به «نازکی خیال، خلق مضمون‌های دقیق تازه و سعی در ارسال مثل و تمثیل» وصف کرده‌اند. به دیدگاه ذبیح‌الله صفا، زبانش در شعر ساده و گاه (به‌ویژه در قصیده و مثنوی) تا حدی سست و نزدیک به زبان عامیانه است «و این بیشتر از آنجاست که سلیم تحصیل مدرسه‌ای کافی نداشت و گویا تتبع او هم در دیوان‌های استادان گذشته کم بود و بیشتر به نیروی استعداد شاعری می‌کرد.»[۵]

زندگی شخصی

[ویرایش]

سلیم تهرانی هنگامی که ساکن لاهیجان بود، ازدواج نمود و یک پسر داشت.[۵]

نمونه اشعار

[ویرایش]
تجلی برنمی‌تابی ز بیتابی چه سود اینجاکه موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
غمش را از عدم با خود دل ما در وجود آورددر آنجا زخم را بستیم و خون او گشود اینجا
سبک روحان شوق او گران‌جانی نمی‌دانندرود بر باد پیش از شعله خاکستر چو دود اینجا
آن بلبلم که هرگاه، از دل کشم فغان رااز خون چو ساغر می، پر سازم آشیان را
نه الفتی به مرغان، نه رغبتی به افغانمن بلبل غریبم این باغ و بوستان را
چه منّت است اگر شیوه وفا آموخت؟محبتی که به ما می‌کند ز ما آموخت!
چو غیر گریه درین باغ رسم دیگر نیستبه حیرتم که گل ��ین خنده از کجا آموخت

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ نظمی تبریزی، علی (۱۹۷۶). دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور. تابش. ص. ۱۵۱.
  2. آذر بیگدلی، لطفعلی بیگ (۱۳۳۷). آتشکده آذر. انتشارات علمی. ص. ۱۵.
  3. سامی, شمس‌الدین (1311). قاموس الأعلام (به ترکی عثمانی). Vol. چهارم. p. ۲۶۱۳.
  4. نصرآبادی، محمدطاهر (مهر ۱۳۱۷). تذکرة الشعراء. چاپخانه ارمغان. ص. ۲۲۷.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ذبیح‌الله صفا (۱۳۸۹). تاریخ ادبیات ایران. ج. چهارم. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۴۱۵–۴۱۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۰۴۷۵۴.