پرش به محتوا

تالس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تالِس‌ میلِتوسی (حدود، وفات ۵۴٨/۵۴۵ – حدود، ولادت ۶٢۶/۶٢٣ ق.م) (به یونانی: Θαλης، تلفظ: ثالیس) یا به‌صورت عربی: طالِس، فیلسوف پیشاسقراطی و متعلّق به نیمهٔ دوم سدهٔ هفتم پیش از میلاد در شهر میلِتوس، ایونیا، آسیای صغیر در یونان‌باستان است. او به‌عنوان یکی از اعضاء حکمای سبعه و چهره‌های مؤسس در یونان‌باستان شناخته می‌شود.

تالِس میلِتوسی
نام هنگام تولدتالس میلِتوسی
زادهٔ۶۲۳–۶۲۶ ق.م.
میلتوس، اتحادیهٔ ایونیا (بالات، دیدیم، استان آیدین، ترکیهٔ کنونی)، یونان باستان
درگذشت۵۴۵–۵۴۸ ق. م (٧٨ سال)
دورهفلاسفهٔ پیشاسقراطی
حیطهفلسفهٔ غرب
مکتبمکتب ملطی. مکتب ایونیا.
شاگردانآناکسیماندر
علایق اصلی
مابعدالطبیعه. ریاضیات. ستاره‌شناسی
ایده‌های چشمگیر
فلسفه،

آب مادةالمواد است، قضیهٔ تالس، خودت را بشناس،

الکتریسیتهٔ ساکن


بسیاری تالِس را اوّلین فیلسوف و نیز آغازگر فلسفه در سنّت یونانی می‌دانند. او بر روش مرسوم توضیح جهان به‌واسطهٔ اساطیر چشم‌ پوشید و برای ادراک ماهیت عناصر آن از فلسفهٔ طبیعی یاری جست و به همین علّت به‌عنوان نخستین چهرهٔ علم شناخته می‌شود که از ابزاری نظير ریاضیات، علم و استدلال استنتاجی بهره جسته است.[۱]

فیلسوفان اولیه در توضیح تمامیت طبیعت بر اساس موجودیت ماده‌ای غائی، تابع تالس بودند. او فرض می‌کرد که این مادهٔ غائی، آب است و نیز زمین روی آب شناور است.

تالس میلِتوسی به‌عنوان یک مهندس، موفق به ابداع دو قضیهٔ تالس، قضیهٔ تالس (دایره)، اندازه‌گیری ارتفاع اهرام‌ثلاثه‌مصر، اندازه‌گیری فاصلهٔ کشتی‌ها تا ساحل، انحراف رودخانهٔ هالیس و به‌عنوان یک منجم، موفق به پیش‌بینی وضع آب‌وهوا و زمان وقوع انقلابین و اعتدالین، کسوف و کشف موقعیت مکانی صورت‌فلکی دب‌اکبر شده بود. [۱]

تالس بنیان‌گذار مکتب مَلَطی بود. برتراند راسل درکتاب تاریخ فلسفه خود عنوان می‌کند: به روایت اسناد آغازگر فلسفه تالس بود.[۱] هنر تالس این بود که واژهٔ «چه؟» را به جای واژهٔ «که؟» گذاشت. تالس همچون اندیشمندان پیشین یا دقیق‌تر بگوییم همچون متدینان گذشته نپرسید که: جهان از «که» یا به‌وسیلهٔ «که» ساخته شده‌ است، بلکه پرسش را به‌شکل کاملاً تازه‌ای مطرح کرد. او پرسید: جهان از «چه» ساخته شده‌است؟ یعنی تالس تفسیر اسطوره‌شناختی کهن را در باب پیدایی جهان، رها کرد و کوشید تا با تفکّر عقلی به توصیف طبیعت بپردازد و پیدایی جهان را تبیین کند.

با ظهور تالس، تحوّل عظیمی در افکار پدید آمد و حکمت از مذهب جدا شد؛ بدین‌معنی‌ که علما و عقلا که تا آن روز همهٔ اتّفاقات و حوادث را معلول ارادهٔ خدایان دانسته و همه را به عالم غیب نسبت می‌دادند، از آن پس معلول علل طبیعی دانسته و در جست‌وجوی آن علل به تحقیقات علمی پرداختند... [تالس اظهار می‌داشت:] همهٔ اشیاء دارای روح و قوهٔ حیاتی هستند و می‌توانند به‌خودی‌خود به وجود آیند و به‌خودی‌خود حرکت کنند و احتیاجی به خالق و محرّک خارجی ندارند و بدین‌گونه خدایان را نه در تکوین آن‌ها دخالتی بوده و نه در بقا و حرکت آن‌ها دخالتی هست.[۲]

سیمپلیکیوس در پاره نوشته‌ای به پیشینیان تالس اشاره می‌کند: "چنان‌که می‌گویند ، تالس نخستین کسی است که درگاه بررسی طبیعت را بر یونانیان گشود. هرچند به ادّعای تئوفراسطوس وی پیشینیان بسیاری داشته است؛ امّا چنان از آن‌ها پیشی گرفته که بر تمامشان سایه افکند. گویا هیچ چیز از خود به جا نگذاشته جز رساله‌ای که به آن ستاره‌یابی دریایی می‌گویند."[۳]

زندگی

[ویرایش]

تنها منبع اصلی که راجع به جزئیات خصوصی و حرفه‌ای زندگی تالس‌میلِتوسی به ما اطلاعات می‌دهد، کتاب متعلق به سدهٔ سوم پس از میلاد، زندگی‌وعقایدفیلسوفان‌برجسته اثر توصیف‌نویسِ فیلسوفان یونانی، دیوگنس لائرتیوس است. [۴] درحالی که توصیفات او همهٔ آن چیزی است که ما دربارهٔ تالس می‌دانیم، اما این توصیفات هشت قرن پس از مرگ تالس، یعنی سدهٔ سوم پس از میلاد تدوين شده و غالباً تمام منابع او آکنده از "محتویات غیرقابل اتکا و حتی جعلی" [۵][۶] بوده است. مشهور است که تالس در شهری که در دهانهٔ رود میندر واقع شده است، چشم به جهان گشوده، که منظور شهر میلِتوس است.

تاریخ تولد دقیق تالس‌میلِتوسی مجهول است، اما به‌طور تقریبی توسط چند واقعهٔ تاریخی که در منابع دارای تاریخ و زمان‌اند، معلوم شده است؛باتوجه به نوشته‌های هرودوت، مورخ قرن پنجم پیش از میلاد، تالس موفق به پیش‌بینی کسوف سال ۵٨۵ پ.م شده است. [۷] گاه‌شمار مورخ متعلق به سدهٔ دوم پیش از میلاد، آپولودور آتنی، که چهار سده پس از مرگ تالس تحریر شده، معتقد است، با فرض این‌که تالس در چهل سالگی به اوج موفقیت در حرفه و معرفت خود رسیده و باتوجه به پیش‌بینیش راجع به کسوف ٢٨ مه ۵٨۵ پیش از میلاد، سال ولادت او می‌باید حدوداً ۶٢۵ پیش از میلاد بوده باشد. [۸][۹]

اصل و نسب و طایفه

[ویرایش]

درحالی‌که این احتمال وجود دارد که تالس مانند اکثر میلِتوسیان اهل یونان بوده باشد،[۱۰] هرودوت او را به‌عنوان "یک فنیقی تبار با ارتباطی جزئی و دیرینه میان تبار او و فنیقی‌ها" معرفی کرده است.[۱۱] دیوگنس لائرتیوس، به‌جهت معرفی اصل و نسب و طایفهٔ تالس، به افرادی نظیر هرودوت، دوریس ِساموسی و دِموکریتوس ارجاع می‌دهد که همگی متفق‌القول بر این بوده‌اند که "تالس پسر اکسامیس و کلئوبولینه و متعلق به نسل تلیدای، از نجیب‌زاده‌گان فنیقی و هم جرگهٔ کادموس و آگنور" بوده است که از فنیقیه طرد و به‌عنوان شهروند به‌همراه نئلیوس به عضویت میلِتوس در می‌آید.[۱۲][۱۳]

به هر ترتیب، فریدریش‌نیچه و دیگران این روایت را صرفاً بدین معنا تفسیر کرده‌اند که اجداد تالس از دریانوردان اهالی ارگِ کادمیا در واحد استانی بوئوتیا بوده‌اند.[۱۴][۱۵] باتوجه به این‌که پدرش نامی کاریایی و مادرش نامی یونانی داشته‌اند، این نیز محتمل است که او دارای اصل و نسبی ترکیبی و از یک طایفهٔ سرشناس بوده باشد.[۱۶][۱۷][۱۸]

به‌نظر می‌رسد که دیوگنس لائرتیوس به علت و حکایتی ثانوی و گزینه‌ای دیگر نیز برای معرفی بهتر اصل و نسب تالس روی می‌آورد: "به هر ترتیب، اکثر نویسندگان او را به‌عنوان نابغه‌ای میلتوسی جلوه داده‌اند."[۱۹] دائرةالمعارف بریتانیکا (١٣٣١) با استنتاج از تحقیقاتی که در زندگی تالس‌ شده، او را یک بومی میلِتوسی از طایفه‌ای اصیل که احتمالاً یونانی بوده، معرفی می‌کند.[۲۰]

دیوگنس با ارائهٔ گزارشات متناقض‌تری که راجع به زندگی او وجود دارد، به معرفی ادامه می‌دهد: اول، این‌که او ازدواج کرده و نیز صاحب پسری به‌نام (سیبیستوس یا سایبیستون) شده و یا برادر یا خواهر زادهٔ خود را به فرزند خواندگی پذیرفته است؛ دوم، این‌که او هرگز ازدواج نکرده و به‌عنوان یک مرد جوان به مادرش گفته که اکنون برای ازدواج بسیار زود است، و بعدها به‌عنوان یک مرد مسن به او گفته که اکنون برای ازدواج بسیار دیر است. [۲۱] پلوتارک پیش از دیوگنس، راجع به تالس‌میلِتوسی روایتی این‌چنینی را تعریف کرده است: سولون آتنی نزد تالس می‌رود و می‌پرسد که چرا مجرد مانده؛ تالس پاسخ می‌دهد ک�� علاقه‌ای به نگرانی راجع به فرزندان ندارد.

با این حال او چندین سال بعد به‌دليل آن‌که نگران طایفه‌اش بوده، پسر برادر یا خواهر خود سیبیستوس را به فرزند خواندگی پذیرفته است.[۲۲]

سفرها

[ویرایش]

فرهنگ یونان‌باستان به‌شدت تحت‌تأثیر فرهنگ‌هایی بوده که در سرزمین‌های شام و بین‌النهرین، رواج داشته‌اند.[۲۳] گفته می‌شود که تالس به بازرگانی مشغول بوده و از مصر یا بابل دیدن کرده است.[۲۴] به هر ترتیب، مدرک محکمی مبنی بر سفر او به خاور نزدیک در دست نیست، اما بر سر این موضوع میان پژوهشگران اختلاف است.[۲۵] در میان نويسندگانی که پس از این فیلسوفان آمدند، بسیاری سفر به این اماکن را به آن‌ها نسبت می‌دادند و این مسئله تبديل به امری عادی در میان آن‌ها شده بود، مخصوصاً زمانی که این نویسندگان در پی توضیح منشأ دانش ریاضی خود به کمک افرادی مانند تالس، فیثاغورس و ادوکسوس، بودند.[۲۶][۱]

مصر

[ویرایش]

بسیاری از نويسندگان باستان به‌دلیل وجود یک مسئله در زندگی تالس، فرض می‌کرده‌اند که او به مصر سفری داشته و آن دانش هندسی او بوده است.[۲۷] احتمال این‌که تالس به‌دلیل وجود منطقه‌ای از مهاجرنشینان میلِتوسی در مصر که ناوکراتیس نام داشته به آن‌جا سفر کرده باشد، نیز وجود دارد. همچنين گفته شده که او با موبدان شهر تِبسی مناسبات نزدیکی داشته است؛ موبدانی که او را تعلیم داده‌اند و او نیز احتمالاً به آن‌ها دانش هندسه را تعلیم داده است.[۲۸][۲۹] همچنین این احتمال وجود دارد که تالس شهر مصر را بر اساس شنیده‌هایش می‌شناخته و هرگز به آن‌جا سفر نکرده باشد.[۳۰]


مشهور است تالس در ۸۰ یا ۹۰ سالگی، هنگامی که نظاره‌گر یک مسابقه ورزشی بوده‌است، از فرط گرما و تشنگی و ناتوانی جان سپرده‌است.[۳۱]

حکایات

[ویرایش]

داستان‌هایی از آن دست که به آسانی به حکما نسبت داده می‌شود دربارهٔ او روایت شده‌است. از آن جمله آن است که گفته می‌شود در حالی که به ستارگان خیره شده بود در چاهی افتاد یا آن‌که چون پیش‌بینی می‌کرد زیتون کمیاب خواهد شد دست به احتکار زیتون زد.[۳۲]

برخی گفته‌اند که تالس سوداگر تیزهوشی بوده،[۳۳] و ارسطو درباره‌اش چنین گفته‌است:

می‌گویند مهارتی در علم نجوم داشت که هنوز زمستان به سر نرسیده می‌دانست که سال بعد زیتون محصول خوبی خواهد داشت؛ بنابراین، به بهای اندکی - چون رقیبی نبود که قیمت را بالا ببرد - همهٔ دستگاه‌های روغن‌کشی را از پیش کرایه می‌کرد. فصل برداشت که می‌رسید، … پول هنگفتی به جیب می‌زد.[۳۳]

فلسفه

[ویرایش]

نظریات فلسفی تالس

[ویرایش]

تالس این نظر را مطرح کرد که همهٔ این مواد در یک عنصر نخستین، وحدت بخشید.[۳۴] او این عنصر نخستین جهان را آب دانست.[۳۴][۱] او آب را به عنوان جوهر واحدی که سراسر جهان هستی را فراگرفته است، مسلم فرض کرد. او از طریق این نظریه به این نتیجه رسید که زمین در فضا شناور است، درست مانند توپی که روی آب شناور است.[۳۵] ارسطو حدس می‌زند که ممکن است مشاهدهٔ این امر که همهٔ موجودات زنده و آنچه از آن تغذیه می‌کنند مرطوب هستند او را به این نتیجه‌گیری رهنمون ساخته باشد.[۳۶] علت محتمل دیگر می‌تواند مشاهدهٔ این خاصیت آب باشد که به وضوح و در برابر چشمان تالس می‌توانسته به صور بخار و یخ درآید و مجدداً به صورت آب ظاهر گردد که حالات سه‌گانهٔ ماده هستند هر چند که این طبقه‌بندی هنوز در زمان تالس شناخته شده نبود.[۳۷] علاوه بر این تالس در شهر ساحلی میلتوس زندگی می‌کرده، که آب برای اهالی آن اهمیت زیادی داشته‌است. همچنین زمانی که در مصر به سر می‌برده‌است، یقیناً به حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانه نیل، توجه داشته و دیده‌است که چگونه پس از هر بارندگی، کرم‌ها پیدا می‌شده‌اند.[۳۷] سیالیت، بی‌شکل بودن آب و جنبش و پیدایی آن در مظاهر حیات، می‌توانند از دیگر عللی باشند که تالس را به این اندیشه که عنصر اساسی همه چیز آب است، سوق داده‌اند.[۳۷]

به ادعای ارسطو، تالس به روح معتقد بود و معتقد بود که «آهن‌ربا دارای روح است زیرا آهن را حرکت می‌دهد». او همچنین می‌گفت: «همه چیز پر از خدایان است.» منظور او از این گفته واضح نیست اما بعید است که منظور تالس نوعی همه‌خدایی باشد.[۳۶] تالس و سایر فیلسوفان ایونیا معتقد به آموزهٔ زنده‌انگاری مواد بودند. آن‌ها اعتقاد داشتند که ماده دارای حیات یا احساس است. این فلاسفه حیات یا جان را به جوهر نسبت می‌دادند و بر همین اساس تالس بر این نظر بود که خدا در همه چیز یعنی در همهٔ تعینات ماده حضور دارد.[۳۵]

جایگاه و اهمیت نظریات فلسفی تالس

[ویرایش]

تالس یکی از نخستین فیلسوفان و اولین فیلسوف میلتوس به‌شمار می‌آید.[۳۴][۳۸][۳۵] نظر تالس مبنی بر اینکه خاستگاه همه چیز آب است، بیش از حدس و گمان نبود، و نه او و نه بسیاری که پس از او آمدند، راهی برای آزمودن نظریاتشان نداشتند؛ با این وجود وی از نخستین کسانی است که کوشیدند تا به جای تفسیر اسطوره شناختی، جهان را به روشی عقلانی توصیف کنند.[۳۴] همچنین او از نخستین کسانی است که مفهوم «وحدت در اختلاف» را درک کرده‌است.[۳۹]

مهم‌ترین موضوعاتی که تالس را از نظر فلسفی در تاریخ اندیشه ممتاز می‌کنند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشاهده و تفکر و واقع بینی، دور انداختن افسانه‌های دینی و تفسیرهای اساطیری، و تلاش جهت فهم جهان بی‌توسل به خدایان و افسانهها و نیروهای نامحدود آنان است.[۳۷]

ارسطو دربارهٔ او گفته‌است: «تالس کسی است که در سرآغاز فلسفه است.»[۴۰]

ریاضیات و اخترشناسی

[ویرایش]

معروف است که تالس وقوع خورشیدگرفتگی ۲۸ مه ۵۸۵ پیش از میلاد را پیش‌بینی کرد. از دیگر فعالیت‌های نجومی‌ای که به تالس نسبت داده شده تهیهٔ یک تقویم نجومی و معمول ساختن تجربهٔ فینیقی‌ها در تعیین خط سیر کشتی‌ها به وسیلهٔ خرس کوچک است.[۳۲][۱]

در ریاضیات، قضیه تالس را به وی نسبت می‌دهند و مورخی به نام پروکلوس گزارش می‌دهد که تالس توانسته بود با کشف این قضیه، فاصلهٔ کشتی‌ها را از دریا تا ساحل تعیین کند.[۳۷] همچنین مورخ دیگری به نام دیوگنس لائرتیوس می‌نویسد: «تالس در واقع ارتفاع اهرام مصر را به وسیله سایهٔ آنها اندازه‌گیری کرد و آن از راه مشاهدهٔ زمانی بود که سایهٔ ما مساوی بلندی قامت ما است.» همچنین از این قضیه حتی هم‌اکنون نیز برای اندازه‌گیری ارتفاع یک درخت هم استفاده می‌شود.[۳۷]

سیاست

[ویرایش]

زندگی سیاسی تالس بیشتر به درگیری ایونی‌ها در دفاع از آناتولی، در برابر قدرت فزایندهٔ ایرانیان که در آن زمان به تازگی به آن منطقه وارد شده بودند، برمی‌گردد.[۳۱] به این ترتیب، پادشاه ماد و کوروش از معاصران تالس در ایران بوده‌اند.[۳۷]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمهٔ نجف دریابندری، نشر پرواز، ۱۳۹۴.
  2. فلسفه از آغاز تاریخ (۱۳۶۵)، محمّد رشاد، صفحهٔ ۱۸۲
  3. Simplicius - On Aristotle's Physics - Book 1 , Section 3
  4. «ترجمهٔ زندگینامهٔ تالس نوشتهٔ دیوگنس لائرتیوس: به‌تاریخ شنبه، ٢٠ بهمن ١٣٨۶ در درگاه وِی‌بَک ماشین، ترغیب‌کلاسیک. ترجمه از متن اصلی یونانی؛ از کتابخانهٔ مجازی آنلاین متون باستانی». http://classicpersuasion.org/pw/diogenes/dlthales.htm https://web.archive.org/web/20080209023538/http://classicpersuasion.org/pw/diogenes/dlthales.htm. کاراکتر line feed character در |وبگاه= در موقعیت 54 (کمک); پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک)
  5. «مراجعه شود به مکیرهان، ریچارد دی، جی‌آر. "فیلسوفان پیش از سقراط (١٩٩۴)"». https://archive.org/details/philosophybefore00mcki/page/n9/mode/1up. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  6. «استفاده‌های این‌چنینی از شنیده‌ها و عدم اتکا به منابع اصلی سبب هدایت بعضی از مورخان مانند، دیکز و وارنرز جایگر به سمتی شد که فکر کنند تمام ایدهٔ فلسفهٔ پیشاسقراطی توسط اعصار پس از آن‌ها ایجاد شده است، "در طول دو یا سه نسل، از افلاطون تا شاگردان اولیه ارسطو، ساخته شد." مراجعه شود، به جایگر، ورنر (١٩۴٨). ارسطو (ویرایش دوم). صفحهٔ. ۴۵۴». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  7. «پاورقی اول هرودت و گادلی آلفرد دنیس و پلینیوس دوم گایوس و پاورقی دوم بوستاک». http://www.perseus.tufts.edu/hopper/text?doc=Hdt.+1.74.1&redirect=true. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک)
  8. «کوهن، مارک اس؛ کورد، پاتریکا؛ ریو، سی. دی. سی (١٣٩٠). قرائات در فلسفهٔ یونان باستان (ویرایش چهارم). شهر ایندیاناپلیس. ایالت ایندیانا: انتشارات هکت. صفحهٔ ١٠». https://books.google.com/books?id=pFEII68kmVsC. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 54 (کمک); پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  9. «مگیل، فرانک ان، جهان باستان: دائرةالمعارف زیست‌نامهٔ جهان، جلد اول. انتشارات راوتلج، ١٣٨٢». https://books.google.com/books?id=_CMl8ziTbKYC&pg=PA1121#v=onepage&q&f=false. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  10. «کرک، جفری استفن‌؛ راون، جان اِرل، (١٣٣۶‌). "فصل دوم: تالس‌میلِتوسی" مؤسسهٔ انتشاراتی دانشگاه کمبریج. فیلسوفان پیشاسقراطی. صفحات ٧۴ تا ٩٨».
  11. «فرلی، جان، (١٣٩١) تابش میلِتوس: تولد علم در یونان‌باستان(و این‌که چگونه جهان را دگرگون کرد) برگرفته شده از نشر آی‌بی توریس. صفحهٔ ٧. لندن. ١ اکتبر ١٣٩۵».
  12. «لاوسون، راسل‌ام، (١٣٨٣). علم در جهان باستان. دائرةالمعارف. سانتا باربارا، کالیفرنیا؛ دنور، کلورادو؛ و اکسفورد، انگلستان. شرکت انتشاراتی آی‌بی‌سی کلی‌یو. صفحات ٢٣۴ تا ٢٣۵».
  13. «تاتچر. اولیور جی، (١٣٨٣). کتابخانهٔ منابع اصلی: جهان یونانی. ماینروا گروپ. صفحهٔ ١٣٨».
  14. «نیچه، فردریش، فیلسوفان پیشا افلاطونی، مؤسسه انتشاراتی دانشگاه ایلینوی. صفحهٔ ٢٣. (١٣٨٠)».
  15. «الکساندر هردا. تدفين یک حکیم: تربت تالس در میدان میلِتوس: همراه با اشاراتی راجع به دیگر حکیمان، فرقه‌ها و قبورِ اساطیر مؤسس در شهر (میلِتوس) ترکیه، استانبول. صفحات ۶٧ تا ١٢٢. آبان (١٣٩٠)». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  16. «الکساندر هردا. تدفين یک حکیم: تربت تالس در میدان میلِتوس: همراه با اشاراتی راجع به دیگر حکیمان، فرقه‌ها و قبورِ اساطیر مؤسس در شهر (میلِتوس) ترکیه، استانبول. صفحات ۶٧ تا ١٢٢. آبان (١٣٩٠)»». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  17. «یوست، والتر (١٣٣١). دائرةالمعارف بریتانیکا: مطالعه‌ای اجمالی و نو از معرفتِ جهانی. صفحهٔ ١٣».
  18. «گاتری، ویلیام کیت چمبرز (١٣۵۶). تاریخ فلسفهٔ یونان. فیلسوفان اولیه و فیثاغورثیان. جلد اول. مؤسسه انتشاراتی دانشگاه کمبریج. صفحهٔ ۵٠».
  19. «گادمن، اِلین (١٣٧۴). عناصر مشروع سنت غرب. مؤسسه انتشاراتی فدراسیون. صفحهٔ ٩».
  20. ««یوست، والتر (١٣٣١). دائرةالمعارف بریتانیکا: مطالعه‌ای اجمالی و نو از معرفتِ جهانی. صفحهٔ ١٣»».
  21. «باید ضميمه کرد، مادر فرضی او یعنی کلئوبولینه را نیز به‌عنوان زنی هم‌نشین و همراه، توصیف کرده‌اند که برای تالس مانند مادر بوده است. برگرفته شده از کتاب، نویسندگان زن در رم و یونان باستان: گلچین ادبی. پلنت، ایان مایکل. زبان نورماندی: مؤسسهٔ انتشاراتی دانشگاه اوکلاهاما. صفحات ٢٩ تا ٣٢». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  22. «پلوتارک، (١٣٣١). "سولون" هوتچینز، روبرت ماینارد. زندگی‌ها. کتب بز��گ جهان غرب. جلد ١۴. شيکاگو: بنتون، ویلیام. صفحهٔ ۶۶». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  23. «ریدویگ، کریستوف (١٣٨۴) [١٣٨١]، فیثاغورس: زندگی، آموزه‌ها و تأثیرات. ایتاکا، نیویورک: انتشارات دانشگاه کرنل. صفحهٔ ٧». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  24. «پلوتارک، "زندگی سولون" ٢.۴». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  25. «اُگرادی، پاتریکا اف. (١٣٩۶). تالس‌میلِتوسی: سرآغاز فلسفه و علم در غرب. تیلور و فرانسیس. صفحهٔ ٢۶٣».
  26. «هاملین، داوید دابلیو. (١٣٨١). فیلسوف بودن: تاریخچهٔ یک تمرین. راوتلج. صفحهٔ ٧».
  27. «روسو، لوچیو (١٣٩٢). انقلاب از یاد رفته: چگونه علم در ٣٠٠ ق. م متولد شد و چرا باید مجدداً متولد می‌شد. ترجمه شده توسط سلویو، لیوی. گاو ابستن. صفحهٔ ٣٣».
  28. «هاریسون، فریدریک (١٢٧١). تقویمی جدید از مردان بزرگ. زندگی‌نامه ۵۵٨ نفر از ارجمندترین افراد همهٔ اعصار. لندن و نیویورک. مک‌میلن. صفحهٔ ٩٢».
  29. «پلوتارک، درباب ایزیس و اُزیریس. فصل ١٠».
  30. «فرگوسن، کیتی (١٣٩٠) فیثاغورس: زندگی و میراثی از یک هستی خردمندانه. کتب ایکون. صفحهٔ ٢٨».
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ «: تالس». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳.
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد یکم: یونان و روم، صفحهٔ ۳۱
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ کلیفورد کانر، تاریخ علم مردم، برگردان حسن افشار، صفحهٔ ۱۴۳.
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ۳۴٫۲ ۳۴٫۳ رجینالد هالینگ دیل (۱۳۸۷)، «۸»، تاریخ فلسفه غرب، ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ، تهران: انتشارات ققنوس، ص. صفحهٔ ۹۲
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ ساهاکیان، ویلیام (۱۳۹۸). تاریخ فلسفه از آغاز تا امروز. ترجمهٔ حمیدرضا بسحاق. تهران: نشر چشمه. صفحهٔ ۲۴
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد یکم: یونان و روم، صفحهٔ ۳۲
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ ۳۷٫۳ ۳۷٫۴ ۳۷٫۵ ۳۷٫۶ «طالس». کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت. بایگانی‌شده از اصلی در ۵ دسامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۱۷ دی ۱۳۹۵.
  38. A History of Philosophy, from Thales to the Present Time, Translated from the Fourth German Edition, with Additions - (Vol. 1, History of the Ancient and Mediaeval Philosophy History of Modern Philosophy, Friedrich Ueberweg, Translated by George S. Morris
  39. تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد یکم: یونان و روم، صفحهٔ ۳۲
  40. تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد یکم: یونان و روم، صفحهٔ ۳۳

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]