Agir(آگِر)’s Reviews > مرگ تصادفی یک آنارشیست > Status Update
Agir(آگِر)
is on page 57 of 188
یه ضرب المثل انگلیسی میگه: «نجیب زاده سگهای شکاری خودش رو می فرسته که پاچه ی دهاتیها رو بگیرن و اگه اونا به پادشاه شکایت کنن، نجیب زاده با کشتن سگهاش، عذرخواهی میکنه»...اما یه چیزی بهتون بگم، این ضرب المثل کاملا دروغه. تا حالا هیچ اربابی برای رضایت یه دهاتی، سگ شکاری خودش رو نکشته! اگر هم سگی کشته شده، دلیل دیگه ای داشته، و اگر در دعوا سگی کشته بشه، پادشاه فورا یه تلگراف تسلیت برای نجیب زاده می فرسته، البته همراه
— Apr 29, 2017 11:32AM
Like flag
Agir(آگِر)’s Previous Updates
Agir(آگِر)
is on page 174 of 188
خلاصه ای از نامه سرگشاده داریو فو به کوفی عنان در مورد مواد مخدر
ما همگی به شدت نگران تهدیدی هستیم که مواد مخدر متوجه فرزندان، هموطنان و جوامع ما می کند...اما در سیاستی غلط، همه ساله دولت ها ضوابط قانونی و کیفری بیشتر و پر هزینه تری در مورد مبارزه با مواد مخدر به تصویب می رسانند بدون آنکه فایده ای داشته باشد. با آنکه زندانها انباشته از صدها هزارنفر است ولی هنوز قاچاق این مواد بشدت خود ادامه دارد. و
— Jun 14, 2017 11:11AM
ما همگی به شدت نگران تهدیدی هستیم که مواد مخدر متوجه فرزندان، هموطنان و جوامع ما می کند...اما در سیاستی غلط، همه ساله دولت ها ضوابط قانونی و کیفری بیشتر و پر هزینه تری در مورد مبارزه با مواد مخدر به تصویب می رسانند بدون آنکه فایده ای داشته باشد. با آنکه زندانها انباشته از صدها هزارنفر است ولی هنوز قاچاق این مواد بشدت خود ادامه دارد. و
Agir(آگِر)
is on page 167 of 188
تولد خنیاگر سیار
یک روز ارباب سرتاسر منطقه از آنجا گذشت. نگاهی به دور و بر انداخت و گفت: این برج از کجا سر در آورده است؟ این زمین مال کیست؟
گفتم: مال من است. خودم آن را ساختم. با همین دستهایم. مال هیچ کس نبود
گفت: مال هیچ کس؟ این مال هیچ کس کلمه ای است که اصلا وجود ندارد. مال من است. تو باید آنرا به من بدهی. پولش را می دهم
گفتم: نه، نه، من پول نمی خواهم، چون با پول شما نمی توانم یک زمین دیگر
— Jun 01, 2017 02:37PM
یک روز ارباب سرتاسر منطقه از آنجا گذشت. نگاهی به دور و بر انداخت و گفت: این برج از کجا سر در آورده است؟ این زمین مال کیست؟
گفتم: مال من است. خودم آن را ساختم. با همین دستهایم. مال هیچ کس نبود
گفت: مال هیچ کس؟ این مال هیچ کس کلمه ای است که اصلا وجود ندارد. مال من است. تو باید آنرا به من بدهی. پولش را می دهم
گفتم: نه، نه، من پول نمی خواهم، چون با پول شما نمی توانم یک زمین دیگر
Agir(آگِر)
is on page 154 of 188
قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
روزانته بولکو تا زمان شکسپیر بدون شک بزرگترین نمایشنامه نویس رنسانس ایتالیا بود...من از او آموختم که چگونه خود را از قیود شیوه ی قراردادی نگارش آزاد کنم و با واژه های خاص، اصوات غیرعادی، روشهای مختلف ریتم و تنفس و حتی با سخنان پرت و پلا و هجو و صداهای خاص، منظورم را بیان کنم
.اجازه می خواهم بخشی از این جایزه ی ارزشمند را به روزانته تقدیم کنم
— May 16, 2017 02:00AM
روزانته بولکو تا زمان شکسپیر بدون شک بزرگترین نمایشنامه نویس رنسانس ایتالیا بود...من از او آموختم که چگونه خود را از قیود شیوه ی قراردادی نگارش آزاد کنم و با واژه های خاص، اصوات غیرعادی، روشهای مختلف ریتم و تنفس و حتی با سخنان پرت و پلا و هجو و صداهای خاص، منظورم را بیان کنم
.اجازه می خواهم بخشی از این جایزه ی ارزشمند را به روزانته تقدیم کنم
Agir(آگِر)
is on page 154 of 188
قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
روزانته بولکو تا زمان شکسپیر بدون شک بزرگترین نمایشنامه نویس رنسانس ایتالیا بود. او بزرگترین استاد من و هم تراز با «مولیر» است که هردو هنرپیشه و نمایشنامه نویس بودند و مورد تمسخر مشاهیر ادبی زمان خود واقع شدند. آنها بیش از هرچیز، به این دلیل تحقیر شدند که زندگی روزمره، شادی ها و رنج های مردم معمولی را به روی صحنه آوردند و نیز غرور و خودخواهی قدرتمندان و بی عدالتی های
— May 13, 2017 11:39PM
روزانته بولکو تا زمان شکسپیر بدون شک بزرگترین نمایشنامه نویس رنسانس ایتالیا بود. او بزرگترین استاد من و هم تراز با «مولیر» است که هردو هنرپیشه و نمایشنامه نویس بودند و مورد تمسخر مشاهیر ادبی زمان خود واقع شدند. آنها بیش از هرچیز، به این دلیل تحقیر شدند که زندگی روزمره، شادی ها و رنج های مردم معمولی را به روی صحنه آوردند و نیز غرور و خودخواهی قدرتمندان و بی عدالتی های
Agir(آگِر)
is on page 150 of 188
قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
ولی اعضای محترم آکادمی، بیایید اعتراف کنید که این دفعه دیگر شورش را در آورده اید. منظورم این است که دست بردارید دیگر. اول به یک سیاهپوست جایزه می دهید، بعد هم به یک نویسنده یهودی و حالا هم آن جایزه را به یک دلقک می دهید. موضوع چیست؟ اهالی ناپل می گویند:«پازیامه؟» یعنی عقلتان را از دست داده اید؟
:)
ضمنا سطوح بالای روحانیت نیز لحظه های سخت را می گذرانند و به مرز
— May 11, 2017 10:16AM
ولی اعضای محترم آکادمی، بیایید اعتراف کنید که این دفعه دیگر شورش را در آورده اید. منظورم این است که دست بردارید دیگر. اول به یک سیاهپوست جایزه می دهید، بعد هم به یک نویسنده یهودی و حالا هم آن جایزه را به یک دلقک می دهید. موضوع چیست؟ اهالی ناپل می گویند:«پازیامه؟» یعنی عقلتان را از دست داده اید؟
:)
ضمنا سطوح بالای روحانیت نیز لحظه های سخت را می گذرانند و به مرز
Agir(آگِر)
is on page 149 of 188
قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
خانمها و آقایان! دوستان من، شخصیت های ادبی مشهور، در مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی اظهار داشته اند: بدون تردید بزرگترین و ارزشمندترین جوایز به خاطر شهامت و شجاعت اعضای آکادمی سوئد در اعطای جایزه نوبل به یک «لوده» باید به آنها داده بشود. من هم موافقم
:))
کار شما واقعا شهامتی است که هم مرز برانگیختن خشم است. کافی است نظری به آشوب و غوغایی که بر پا شده بیندازیم
— May 08, 2017 11:00PM
خانمها و آقایان! دوستان من، شخصیت های ادبی مشهور، در مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی اظهار داشته اند: بدون تردید بزرگترین و ارزشمندترین جوایز به خاطر شهامت و شجاعت اعضای آکادمی سوئد در اعطای جایزه نوبل به یک «لوده» باید به آنها داده بشود. من هم موافقم
:))
کار شما واقعا شهامتی است که هم مرز برانگیختن خشم است. کافی است نظری به آشوب و غوغایی که بر پا شده بیندازیم
Agir(آگِر)
is on page 148 of 188
:قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
«علیه لوده هایی که بد زبانی می کنند»
این عنوان قانونی است که در سال 1221 در سیسیل توسط امپراطور فردیک دوم وضع شد. این قانون اعلام می کند هرکس می تواند علیه لوده ها بدون اینکه مستوجب تنبیه یا جریمه بشود اعمال خشونت کند
امپراطوری که می گویند:«خدا او را مسح کرده است» و کسی که در مدرسه یاد گرفته ایم او را شهریار روشنفکری و روشنگری و یک آزادیخواه بدانیم. قانون مذکور
— May 06, 2017 08:22AM
:قسمت هایی از سخنرانی نوبل داریو فو
«علیه لوده هایی که بد زبانی می کنند»
این عنوان قانونی است که در سال 1221 در سیسیل توسط امپراطور فردیک دوم وضع شد. این قانون اعلام می کند هرکس می تواند علیه لوده ها بدون اینکه مستوجب تنبیه یا جریمه بشود اعمال خشونت کند
امپراطوری که می گویند:«خدا او را مسح کرده است» و کسی که در مدرسه یاد گرفته ایم او را شهریار روشنفکری و روشنگری و یک آزادیخواه بدانیم. قانون مذکور
Agir(آگِر)
is on page 141 of 188
نمایشنامه ی "مرگ تصادفی یک آنارشیست" که جایزه نوبل را برای «داریو فو» در سال 1997 به ارمغان آورد، داستان طنزآمیزی است پیرامون حوادث شرم آور قتل یک آنارشیست، که توسط پلیس ایتالیا در اواخر دهه ی 1960 پس از متهم کردن او به بمب گذاری، صورت گرفت. این نمایشنامه مورد انتقادهای بیجا و مزورانه پلیس بعد از جنگ ایتالیا واقع شد
— May 05, 2017 12:39PM
Agir(آگِر)
is on page 95 of 188
دیوانه: ما ملت هنرمندی هستیم، به طرزی باور نکردنی فردگرا و طغیانگر بر علیه عادت ها
خبرنگار: منم با شما موافقم و قضاتی که دستور توقف تحقیقات و بستن پرونده رو میدن، از بقیه ملت طغیانگرترن. اونا فراموش می کنن که گزارش های شاهدهای عینی و جزئیات خاص رو نادیده می گیرن؛ جزئیات با ارزشی از جمله ضرباتی که به پشت گردن متوفی وارد شده و علتش هم کاملا روشنه
!!!
— May 04, 2017 10:45AM
خبرنگار: منم با شما موافقم و قضاتی که دستور توقف تحقیقات و بستن پرونده رو میدن، از بقیه ملت طغیانگرترن. اونا فراموش می کنن که گزارش های شاهدهای عینی و جزئیات خاص رو نادیده می گیرن؛ جزئیات با ارزشی از جمله ضرباتی که به پشت گردن متوفی وارد شده و علتش هم کاملا روشنه
!!!
Agir(آگِر)
is on page 13 of 188
بازرس: نمی دونی که ادعای داشتن عنوان جعلی می تونه تو رو روونه ی زندون کنه؟
متهم: یه آدم عاقل رو...آره ولی من رو نه...گواهی پزشکی دارم که دیوونه ام. بیماری هیسترومانیا که از کلمه لاتین هیسترونز و بمعنی بازیگره
!بازرس: اما تو برای ویزیت یه بیمار، صدهزار لیر از او پول گرفته ای
متهم: ولی بازرس، من باید بخاطر خودش، اونقدر پول ازش می گرفتم. اگه نمی گرفتم، اونا بدون شک فکر می کردن:«طرف حتما یه دکتر درجه 2 و شاید هم
— Apr 27, 2017 10:29AM
متهم: یه آدم عاقل رو...آره ولی من رو نه...گواهی پزشکی دارم که دیوونه ام. بیماری هیسترومانیا که از کلمه لاتین هیسترونز و بمعنی بازیگره
!بازرس: اما تو برای ویزیت یه بیمار، صدهزار لیر از او پول گرفته ای
متهم: ولی بازرس، من باید بخاطر خودش، اونقدر پول ازش می گرفتم. اگه نمی گرفتم، اونا بدون شک فکر می کردن:«طرف حتما یه دکتر درجه 2 و شاید هم