Jump to ratings and reviews
Rate this book

Under a Cruel Star: A Life in Prague, 1941-1968

Rate this book
Heda Margolius Kovály (1919–2010) endured both the Nazi death camp at Auschwitz and the brutality of Czechoslovakia's postwar Stalinist government. Her husband, after surviving Dachau and Auschwitz and becoming Czechoslovakia's deputy minister of foreign trade, was convicted of conspiracy in the infamous 1952 Slansky trial and then executed. This clear-eyed memoir of her life during those horrific days is resonant with lyricism, managing somehow to be heartening even as it helps us to understand the political tragedies of the twentieth century.

192 pages, Paperback

First published January 1, 1973

About the author

Heda Margolius Kovály

8 books21 followers
Heda Margolius Kovály was a Czech writer and translator. She survived the Łódź ghetto and Auschwitz where her parents died. She later escaped whilst being marched to Bergen-Belsen to find that no one would take her in. Her husband was made a deputy minister in Czechoslovakia and he was then hanged as a traitor. As the wife of disgraced man she married again and she and her husband were treated badly. They left for the US in 1968 when the country was invaded by the Warsaw Pact countries. She published her biography in 1973. She and her husband did not return to her homeland until 1996.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
1,585 (46%)
4 stars
1,256 (37%)
3 stars
416 (12%)
2 stars
86 (2%)
1 star
31 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 378 reviews
Profile Image for Maziyar Yf.
668 reviews438 followers
October 24, 2021
کتاب زیر تیغ ستاره جبار روایت تلخی ایست ازداستان یک زندگی در پراگ زیبا و دل انگیز از سال 1941 تا 1968 ، از زمانی که زمستان نازی ها بر ساکنان شهر آوار می شود تا سال 68 که شکوفه های بهار پراگ سر در می آورد ، بهاری که زود تبدیل به خزان می شود .
نویسنده ، خانم هدا مارگولیوس کووالی در این دوران 27 ساله از رنج و درد انسان می گوید ، از زجر انسانی که روزمره می گذراند ، روزانه نفس می کشد ، غذا می خورد و می خوابد ، 27 سال بدون وقفه هر روز در خطر مرگ و دستگیری و شکنجه است ، او بارها تا لب مرگ هم می رود اما قدرت و اراده پولادینش هر بار به او انگیزه تازه ای می بخشد و جان او را از مرگ نجات می دهد .
مصائب خانم کووالی به عنوان یک یهودی از سال 41 شروع می شود ، زمانی که نازی ها او و خانواده و یهودیان دیگر پراگ را از شهر و کاشانه خود راندند ، بعد از دربدری و زندگی در گتو و اردوگاه کار اجباری ، سرنوشت او و خانواده را به آشویتس می فرستد ، هدا پدر و مادرش را از دست می دهد اما به گونه ای معجزه آسا فرار می کند ، با پای پیاده از لهستان می گذرد ، مرز چک اسلاواکی را رد می کند تا سرانجام به پراگ زیبا بار دیگر می رسد .
در حالی که خواننده زندگی در آشویتس را به مانند جهنم مطلق و بدترین می داند ، هدا در پراگ تحت اشغال نازی ها ، جهنم واقعی را می یابد ، او که در آشویتس سر پناه و غذایی داشت درپراگ همین حداقل ها را هم ندارد ، او پای پیاده ، تنها ، گرسنه و سرما زده ، خسته و مریض و هر زمان در خطر دستگیری ایست . او که از آشویتس گریخته در پراگ فکر مرگ و خودکشی رهایش نمی کند ، سرانجام با اراده قوی از شر سرما ، گرسنگی و نازی ها رها می شود ، پراگ زیبا آزاد می شود .
اما نه آزادی پراگ به درازا می کشد ، نه خوشی خانم کووالی و نه سر مستی چک ها . این بارنوبت کمونیست ها ست که چک اسلاواکی ، لهستان ، مجارستان و نیمی از اروپا را ببلعند . زندگی در جهنم دوباره شروع می شود ، این بار به مدت 50 سال . خانم کووالی اما اهل زندگی ایست ،او با عشق دوران کودکی خود ازدواج کرده و پسری هم دارد ، همسر او رودلف مارگولیوس نمونه کامل یک انسان شرافتمند و سالم است ، او در دل سیستم فاسد کسی ایست که به اصول و انسانیت اعتقادی راسخ دارد ، سرنوشت او معلوم است . بازداشت می شود و پس از یک سال شکنجه ، در دادگاه های فرمایشی استالین به اعدام محکوم می شود .
اما خانم کووالی تسلیم نمی شود ، پس از مرگ استالین او از فضای باز و اصلاحات خروشچف استفاده می کند ، بی گناهی شوهرش را اثبات و به گونه ای حیثیت او را اعاده می کند . زندگی مرارت بار چک ها و خانم کووالی ادامه دارد تا سال بهار 68 فرا می رسد ، بهار پراگ ، پراگی ها به خیابان می آیند و ازاصلاحات رییس جمهور دوبچک حمایت می کنند ، اما این بهار زود خزان می شود و پیمان ورشو و برژنف دموکراسی چک ها را در نطفه خفه می کنند . هدا به آمریکا مهاجرت کرده و در پایان پس از آزادی شهر و کشور خود به پراگ بازگشته و در همان جا فوت می کند .
نویسنده با استادی محیط پراگ زیبا و فاجعه ای که بر آن گذشته را وصف کرده ، مشخص است که هدا کووالی عاشق پراگ بوده است ، او با کلامی پر شور پراگ را ستایش می کند ، از نگاه او ، پراگ مجموعه ای از ساختمان ها نیست که آدم ها در آن به دنیا می آیند ، کار می کنند و می میرند . پراگ صحنه ای سرد و بی روح نیست که هم زمان به رنج و شادی آدمها بی اعتنا باشد ، پراگ به عشق مردمش زنده است و مردم در جواب عشقی را نثارش می کنند که اغلب نثار همنوعان خود می کنند .
هدا کووالی خواننده را با خود به فضای سرد و یخ زده دنیای کمونیستی برده ،نویسنده بر خلاف خانم دارکولیچ در کتاب کمونیسم رفت ، ما ماندیم و حتی خندیدیم از کمبود هُلو و سیب یا موز یا کیفیت پایین ماشین ها حرفی نمی زند . کتاب او مربوط به امور سطحی و پیش پا افتاده نیست ، نگاه او به شدت عمیق است . او به خوبی رابطه آدمها و اجتماع را بیان کرده ، او سیستمی تمامیت خواه را با تمامی ابعاد وحشتناکش شرح داده است .
شاید بتوان داستان پر غم هدا مارگولیوس کووالی را داستان امید ، مبارزه و مقاومت دانست . در این جدال و نبرد سخت ، هدا کووالی در سمت زندگی ایستاده است .
Profile Image for سـارا.
277 reviews235 followers
May 8, 2021
این کتابو ۲-۳ روز بعد از انتشارش به طور اتفاقی تو نشر بیدگل دیدم و بخاطر علاقه‌ام به پراگ زیبا خریدمش.
روایت هدا مارگولیوس کووالی از زندگی عجیب و سختش زیر سایه نازیسم و کمونیسم.
داستان از سال ۱۹۴۱ و تبعید یهودیان چک به اردوگاهای نازی در جنگ جهانی دوم شروع میشه و نویسنده یهودی کتاب هم همراه پدر و مادرش به اردوگاه‌ آشویتس فرستاده میشه. و در ادامه همراه میشیم با تمام تحولات سیاسی چک تا سال ۱۹۶۸؛ کودتای کمونیست‌ها، دادگاه‌های توطئه دهه ۵۰، بهار پراگ و حمله‌ی پیمان ورشو.
چیزی که این کتابو منحصر به فرد میکنه روایت درد و رنج‌ آدم‌ها در مواجهه با تاریخه. اتفاقاتی که زندگی تک تک مردم پراگ رو تحت تاثیر قراره میده و ذره ذره نابود میکنه. مردمی که چیزی جز یک زندگی ساده و آروم نمیخواستن اما بعد از رهایی از چنگال نازیسم بخاطر یاس، ناامیدی و بی سوادی گرفتار مصیبت بدتری شدند که تمام امیدهای آزادی بعد از جنگ رو هم ازشون گرفت.
من نثر روان کتاب رو که در کنار روایت زندگی شخصی و بیان احساسات و درد و رنج‌های ناشی از اتفاق‌ها، نگرش ها و رفتار سیاسی افراد رو در مواجهه با انتخاب ایدئولوژی تحلیل میکرد‌ بی‌نهایت دوست داشتم.
البته نویسنده سعی در بی‌طرف بودن داشت اما به ندرت میشد اغراق در اثبات بی‌گناهی و بی‌طرفی همسرش رو هم احساس کرد. اما در کلیت کتاب من روایت رو بدون جانبداری خاصی دیدم که سعی داشت تنها از روح انسانی و آزادی حرف بزنه.
Profile Image for Roya Arbabi.
85 reviews65 followers
January 8, 2023
"حقیقت به تنهایی پیروز نمی‌شود. وقتی با قدرت در میفتد اغلب بازنده است. حقیقت وقتی پیروز می‌شود که مردم برای دفاع از آن چنان که باید قوی باشند"

انگار اینکه رژیم‌های توتالیتر چه ایدئولوژی‌ای رو با خودشون یدک می‌کشن اهمیت نداره، توی اجرا همشون شبیه به هم عمل می‌کنن، با اندکی تفاوت توی جزئیات. فرقی نمی‌کنه ایدئولوژی حاکم بر جامعه آرمان‌های حزب کمونیست باشه یا حکومت اسلامی! دیکتاتور حاکم بر رژیم‌ توتالیتر حاضره هر کاری برای دفاع از ایدئولوژیش بکنه.

این متن رو توی روزی دارم می‌نویسم که صبحش با خبر اعدام دو جان عزیز دیگه چشممون رو باز کردیم. حزب کمونیست حاکم بر چک بعد از گذشت ۱۱ سال از اعدام‌های سیاسیش، اعتراف به نمایشی بودنشون کرد. اما دیکتاتور ما نه تنها در طول این ۴۰ سال به جنایت‌هاش اعتراف نکرده، بلکه با قدرت تمام داره کشور رو بر می‌گردونه به روزهای تاریک اعدام‌های دهه شصت.

جایی از متن، هدا میگه "تا آن‌ موقع فقط مجبور بودم با پلیس رژیم فاشیست مواجه شوم. اما حالا باید از عهده دشمن بدتری بر می‌آمدم، ترس و بی‌تفاوتی انسان". بزرگترین دشمن ما هم همینه، به امید غلبه کردن بهش.
Profile Image for sAmAnE.
1,163 reviews130 followers
June 22, 2022
یک روایت تاریخی دیگر از اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها، جنگ جهانی دوم، آشویتس، اینبار از زنی که در پراگ زندگی می‌کند و همه‌ی فجایع و وقایع تاریخی را بیان می‌کند.
Profile Image for Leila.
191 reviews72 followers
January 26, 2022
یک گزارش سیاسی صمیمانه

بی‌شک زندگی در سایه‌ی استبداد برای کسانی که حتی اندکی دغدغه‌ی آزادی دارند عذابی مدام است.
هِدا مارگولیوس کوالی - نویسنده و راوی زیر تیغ ستاره‌ی جبار- نیز یکی از این افراد است.
او دختری یهودی و اهل پراگ بود که در نوجوانی همراه با پدر و مادرش به اردوگاه کار آیشویتس فرستاده شد، پدر و مادرش را آنجا از دست داد و سپس خودش به امید آزادی فرار کرد ولی وقتی به پراگ رسید آنقدر با سردی رفتار اطرافیانش مواجه شد که در دل آرزو کرد کاش کسی را بیابد که انسانیت بر ترسش غلبه داشته باشد.
پس از پایان جنگ با معشوقش - رودولف مارگولیوس- که او هم از اردوگاه کار جان سالم به در برده بود ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. در همین حین روسیه به پراگ می‌آید و کمونیسم در آنجا هم سایه می‌گسترد و رودولف که صادقانه برای این سیستم خدمت می‌کرده به ��احق اعدام می‌شود. اما "هدا" از پا نمی‌نشیند و تمام تلاشش را برای اثبات بی‌گناهی همسرش بکار می‌بندد و موفق هم می‌شود.
اهمّیّت "زیر تیغ ستاره‌ی جبار" در تلاش گسترده‌ی راوی برای صداقت، مرثیه نخواندن و وفادار ماندن به نگاه عادلانه است. این شیوه‌ی مواجهه با تاریخ سبب شده تا کتاب پر از راهکار و پاسخ باشد برای انسان‌هایی که امروز درگیر استبدادی آنگونه‌اند.

بخش‌هایی از کتاب:
▪️مهم‌ترین چیز حفظ آرامش در دوران آشوب است.

▪️هر رنجی به تدریج تحمل ناپذیر می‌شود.

▪️دشمنان واقعی بشر همین افرادی هستند که منفعتشان در گرو عرق جبین و دست‌ها و پاهای پینه بسته‌ی دیگران است.

▪️جامعه‌ی خوب جامعه‌ای است که هر فردی بتواند خوب زندگی کند، از جمله خودم.

▪️ نمی‌توان با رنجی کنار آمد که انسانی با خونسردی بر همنوع خود تحمیل می‌کند.

▪️ تنها سلاح ضعفا کلمات هستند.

▪️ کمونیست‌ها همان نازی‌ها بودند در یونیفرمی با رنگ متفاوت.

۱۴۰۰/۱۱/۶
Profile Image for The Nazli.
34 reviews5 followers
May 11, 2023
«وقتی ایدئولوژی در اولویت باشد، روابط انسانی به حاشیه رانده می‌شود.»

همه‌ی بخش‌های این کتاب برای من دوست‌داشتنی و مجذوب‌کننده بود؛ اما اگه بخوام به تاثیرگذارترین بُعدش برای خ��دم اشاره کنم، به جمله‌ی بالا از متن کتاب ارجاعتون می‌دم.

در ذهن من کتاب به دو بخش تقسیم شده. یک بخش شامل روایت گوینده از سال‌های جنگ جهانی به اضافه‌ی قسمت‌های پایانی کتاب، ک�� یه جور روایت داستانی روان، میخ‌کوب‌کننده و تاثیرگذاره. توالی اتفاقات دلهره‌آور با جزییات زیاد که حتی اشک هم به چشم آدم میاره و با وجود واقعی بودنشون به خوبی داستان‌پردازی شدن.

در مقابل، کتاب در قسمت‌های میانی خودش که شرح‌دهنده‌ی فضای بعد از جنگ در چکسلواکی و به قدرت رسیدن حزب کمونیسته، برای من تبدیل می‌شه به کتابی پر از جستارهای اجتماعی و سیاسی. این قسمت‌ها رو با دقت بیشتری دنبال می‌کردم و بیشتر من رو به فکر فرو می‌برد. شاید چون زندگی در سایه‌ی حاکمیت توتالیتر ایدئولوژیک، دقیقا همون چیزیه که بیشتر از هر موضوع دیگه‌ای دغدغه‌ی فعلی منه.

بخش‌هایی از کتاب که بیشتر از بقیه‌ی اون من رو درگیر خودش می‌کرد، مربوط به توصیف همراه با جزییات فضای جامعه، دیدگاه‌ها و کنش‌های توده‌ی مردم بود و سیر قابل تامل تغییراتشون. همین مسئله که برجسته شدن ایدئولوژی چطور می‌تونه ارتباطات انسانی رو به انحطاط بکشونه و در مقابل، کوچک‌ترین نقاط روشن توی این ارتباطات می‌تونن نجات‌دهنده باشن.

من نسخه‌ی صوتی کتاب از رادیوگوشه با صدای بهار کاتوزی رو گوش کردم که تجربه‌ی بسیار رضایت‌بخشی بود‌.
دلم می‌خواست روایت در ابتدای حمله‌ی شوروی متوقف نمی‌شد و همچنان ادامه پیدا می‌کرد؛ اینطوری انگار یه داستان رو نیمه‌کاره رها کرده‌ام. :))
Profile Image for Negar Afsharmanesh.
332 reviews56 followers
May 28, 2023
خب میتونم بگم بعد از یه مدتی واقعا از خوندن یه کتاب لذت بردم، داستان ، داستانی غم انگیز بود ولی انقدر این کتاب تورو درگیر خودش میکنه که حتی اون غم انگیز بودن هم برات لذت بخشه، نویسنده داستان زندگی خودشو یه جوری نوشته که تو با داستان وارد اون فضا میشی.عاشق داستان شدم، داستانی پر فراز و نشیب از زندگی در دوران جنگ و حکومتی کمونیسم، خیلی دوست داشتم کتاب رو همه تعریف ها و توصیف ها به جا و قشنگ و روون و ساده نوشته شده بود.
Profile Image for Steven Godin.
2,674 reviews2,995 followers
October 30, 2024

'It seems beyond belief that in Czechoslovakia after the Communist coup in 1948, people were once again beaten and tortured by the police, that prison camps existed and we did not know.
It took the full impact of the Stalinist terror of the 1950s to open our eyes.'



This poignant and somewhat chilling memoir does a really good, in under 200 pages, of detailing life in Prague, from the mass deportation of Jews in the winter of 1941 through to the early decades of Czechoslovakia being a communist satellite state of the Soviet Union: from the dread and horror of Nazi occupation to the paranoia and fear of totalitarian rule. Basically, even when the sun is shining it really isn't. Dark days all round.

WW2 covers around the first 50 pages, starting with the round-up of the Czech Jews and their move to the Ghetto camp on the outskirts of Lodz; and just when you think things couldn't get any worse, just when living in such unimaginable conditions, along comes Auschwitz. Heda Kovály lost both parents there, but she herself was moved on again to another camp, and it was this time, whilst marching for a few weeks after the SS evacuated the site due to the Eastern Front getting too close for comfort, that she made her escape: destination Prague. Taken in by the Resistance she would see the war out hiding in various locations across the city, reminding me of Władysław Szpilman's experience (The Pianist): the best chance to evade the claws of the SS was to not remain in the same place for too long. Even whist fleeing the city knowing it's the last days of the Reich, the SS still ruthlessly and stubbornly found the time to stop off in the suburbs and shoot families hiding in their basements.

After a period of uncertainty, where the black market was strife, there was an air of optimism, as Kovály, her husband Rudolf, and many others like them were told wonderful stories of non-oppressive life in a post-war Soviet Union: basically a pack of lies, and how Stalinist modelled Communism was going to enter Czechoslovakia into a bright new age. Even before the formation of the GDR in 1949, things were eerily taking shape in the form of party membership and where a communist was duty-bound to be aware of everything happening around them, which brought about eavesdropping and betrayal. This would eventually lead on to anti-state conspiracies and the death penalty; including the hanging of Kovály's husband.

Prague is such a beautiful city, but from here on out it made for some pretty depressing reading; fascinating though but grim, where State Security seemed to have half the city under surveillance, and where people were in despair over their finances and the confiscation of property. Kovály writes up to 1968 when the Soviet Union led Warsaw Pact troops in an invasion of Czechoslovakia to crack down on reformist trends in Prague. There was just so much negatively in the city, I could truly feel the unpleasant atmosphere in Kovály's writing. So when I picture Prague and the rest of the Soviet Bloc all I see is grey: Grey skies, grey faces, grey buildings, grey raincoats, grey everything. Still, it beats having the SS and the Butcher of Prague Reinhard Heydrich stomping around your hometown.

A very interesting read, but obviously not a pleasant one.
Profile Image for Dem.
1,235 reviews1,337 followers
February 19, 2016
Under a Cruel Star: Life in Prague 1941-1968 by Heda Margolius Kovaly.

This is one Woman's compelling account of strength and courage from the end of World War II and through the communist era in Czechoslovakia.

I have read many many accounts of life during the War and in the Concentration Camps but this particular Memoir picqued my interest when I learned that Heda was born in Prague of Jewish ancestry, survived the concentration camps and the death march to make her wasy back to Prague to learn that she was the only member of her family to survive the war.

The book concentrates mostly on the details of growing communism among many Czechoslovaks after the war and what they had hoped for in a better life turned out to be a nightmare.
I loved this no nonsense story and the author's direct approach. The hardships and trials these people endured after the Nazi's were defeated are just remarkable and how life under communism became a nightmare for so many people.

I have had this book on my shelf for a number of years I remember purchasing it after visiting Prague and only came accorss it when clearing out books. A remarkable and educational read for anyone interested in this time in history.

Profile Image for Alireza.
148 reviews31 followers
August 12, 2024
خیلی وقت‌ها برام سوال بوده یه آدم چقدر میتونسته بدشانس باشه که دوتا جنگ جهانی رو ببینه یا وقتی جنگ جهانی دوم که تموم میشه و همه میخوان یه نفس راحتی بکشن و زندگی رو سر و سامون بدن، وارد یک دوره طولانی و فرسایشی نظام کمونیستی بشه. نویسنده این کتاب یکی از همون بدشانس‌ها بوده. یک یهودی که از زمان جنگ جهانی دوم بدبختی‌هاش شروع میشه و مجبور میشه به اردوگاه کار اجباری بره و بعد از جنگ که تازه میخواد یه ذره از زندگی لذت ببره، گیر یه حکومت کمونیستی می‌افته و تا یه کورسوی امیدی می‌بینه دوباره باید اشغال کشور به دست شوروی رو نظاره کنه!
این حجم از بدبختی و بدشانسی غیرقابل باوره جوری که کتاب از صفحه اول یک نفس شروع به تعریف داستان‌ها میکنه و حتی فرصت نمیکنه چهار پنج صفحه راجع‌به خوشی‌های روزگار صحبت کنه. تازه نویسنده با این وضعیتی که داشته در بین بقیه دوستان و اقوام یک آدم خوش‌شانس به حساب می‌اومده که از همه این قضایا جون سالم به در برده ولی به چه قیمتی؟
یکی از نکاتی که توی این کتاب برام جالب بود اینه که انسان در شرایط سخت چقدر کارهای خارق‌العاده و خفن میتونه انجام بده و چقدر میل به زندگی و زنده بودن نیروی قوی داره!
کتاب خیلی خوش خوان و روانی هست، پیشنهاد میکنم بخونید.
Profile Image for Nastaran Masoomi.
146 reviews17 followers
September 16, 2023
۴.۵ستاره

هدای عزیز،
خوشحالم که فرصت پیدا کردم تا باهات، بین واژه‌ها هم‌قدم بشم... باهات اشک ریختم،بهت زده شدم،نگران شدم، باهات فکر کردم،حس کردم، باهات همدلی کردم و در آخر باهات سرم رو از اون قطار غمگین بیرون آوردم و به پشت سرم نگاه کردم...

راضیه خشنود عزیز،
ممنون که این ترجمه‌ی بی‌نظیر رو ارائه دادی🤍

این کتاب به من فرصت زیستن بین واژه‌هاش رو داد و فکر میکنم بهترین کار برای سپاس‌گزاری ازش این باشه که چندتا پاراگراف از کتاب رو به یادگار اینجا رونوشت کنم، برای موندن...


"اینک این بازماندگان از نفس افتاده در صف‌های بی پایان مدارک و کوپن و غذا و به ستوه آمده از بگومگو با کارمندان ادارات و سودجویان رفته رفته نگران آینده ی کشور میشدند به تدریج برای بسیاری روشن میشد که شر به خودی خود رشد می کند، اما خیر تنها با مبارزه ای جانانه به دست می آید و صرفاً با تلاشی خستگی ناپذیر حفظ میشود فهمیدیم که باید برای خودمان اهدافی شفاف و جسورانه در نظر بگیریم و برای تحققشان دوش به دوش هم تلاش کنیم. اما مشکل این جا بود که هرکس تصور متفاوتی از این اهداف داشت."


"امروز نگاه کردن به پشت سر قضاوت و محکوم کردن کار آسانی است، اما می طمئنم اشتباهاتی که رودلف و امثال او مرتکب شدند خطای داوری بود خطایی که بیشتر از نقصان دانش ناشی میشد تا نقصان شخصیت آنها حسن نیت داشتند، گرچه نیت مسلماً اهمیتی ندارد گاهی نیات شر به نتایج خیر می انجامد و نیات خیر دقیقاً به نقیض خود منجر میشوند همه چیز بستگی به شرایط دارد. در شرایط خوب، حتى اعمالی با شیطانی ترین نیات نیز ممکن است در پرتو تاریخ اشتباهاتی بخشودنی شمرده شوند اما وقتی آدمی نظامی سیاسی را بر می گزیند که بعد معلوم می شود نظامی شرور است و ناتوان از اصلاح خطاهای خویش ممکن است همه ی لغزش‌هایش در آینده جنایاتی نابخشودنی قلمداد شوند."
Profile Image for Sara.
136 reviews37 followers
April 4, 2023
«دلم نمی‌خواست درگیر سیاست شوم. مدام به خودم می‌گفتم: «تنها چیزی که من می‌خواهم یک زندگی عادی و آرام است.» اما بعد فهمیدم یک زندگی آرام و ساده نه عادی است و نه آسان به دست می‌آید. برای زندگی و کار در آرامش، پرورش بچه‌ها و لذت‌بردن از خوشی‌های کوچک و بزرگ زندگی فقط داشتن یار موافق و انتخاب شغل مناسب و احترام به قوانین کشور و شعور خودت کفایت نمی‌کند، بلکه فراتر از همه‌ی این‌ها به یک زیربنای اجتماعی محکم نیاز داری تا چنین زندگی دلخواهی را بر آن بنا کنی.»

به شخصه اگر جای هدا بودم بعد از این که از چاله (اردوگاه کار اجباری و شرایط نازی) به چاه (کمونیسم) می‌افتادم چندین بار جا می‌زدم و یا نهایت لطفی که به خودم می‌کردم خودکشی بود. نمی‌دونم چی تو وجود آدماست که انقدر دیدشون و جنگیدنشون تو زندگی رو از هم متفاوت می‌کنه اما اگه مثبت بخوام نگاه کنم، شاید خوندن زندگی‌نامه پر از امید و اشتیاقی یه روزی یه تفاوتی توی دید سیاه�� به زندگی بزاره.

بعضی از جملات کتاب خیلی به دل میشینه، این هم به این خاطر که داریم تو همچین شرایطی دست و پا میزنیم. امید داشته باشیم یا ...!!!

پایان: پانزدهم فروردین ماه سال ۱۴۰۲
Profile Image for Just Sana.
22 reviews2 followers
August 18, 2024
من این سری گزارش های تاریخی از انتشارات ماهی رو خیلی دوست دارم. ترجمشم واقعا عالی بود.
کتاب روایت‌گر بخت بیدادگر هِدا از زبان خودشه.
هدایی که برخلاف بختش، روحی به زیبایی زادگاهش، پراگ، داره. واقعا قادر نیستم این حجم از صبر و استقامت رو برای یکی در هیئت انسان متصور بشم. من به شخصه همون اوایل کم میاوردم! :)))
بخش های از کتاب پا به پای هدا گریه کردم، درد کشیدم، خوشحال شدم ولی میدونستم خوشحالی دووم نمیاره و دوباره درد از راه میرسه.
بقیش اسپویل داره :+

زندگی هدا در برهه‌ای از تاریخ به دست آلمان نازی میوفته. از پدر و مادرش جدا میشه؛ به اردوگاه کار اجباری در لهستان فرستاده میشه و هر روزش رو با ترس از مرگ و باریکه امیدی به زندگی بهتر میگذرونه.
سرانجام هدا تصمیم میگیره فرار کنه و به کشور خودش، چکسلواکی برگرده.
«شاید فقط چند روز یا چند ساعت آزادی نصیبم می‌شد، اما اگر دستگیر می‌شدم، به پرنده‌ای می‌مانستم که هنگام پرواز گلوله خورده، به قایقی گرفتار در توفان.»

هدا با تمام سختی ها به پراگ برمیگرده ولی هیچ‌کدوم از رفیقاش حاضر نمیشن بهش پناه بدن.
« تا دیروز فقط باید در برابر پلیس یک نظام فاشیست می‌ایستادم. اما حالا باید با دشمن بدتری مقابله می‌کردم، با ترس و بی‌اعتنایی آدم ها. حالا دنبال آدمی می‌گشتم که انسانیتش بر ترسش بچربد.»

هدا در حالی که روی پل پراگ قدم میزنه، تصمیم میگیره در این لحظه به زندگی خودش پایان بده تا دوباره توسط نیرو های اس.اس نازی دستگیر نشه. با این حال در حین پریدن دو تا سرباز از آرنج میگیرنش. هدا تمام تلاششو میکنه تا از دستشون خلاص بشه ولی موفق نمیشه. بعد از نجات یافتنش میبینه اونا فقط دو تا سرباز معمولی بودن.
جنگ تموم میشه و راه هدا باز هم به همون پل میوفته.
« چند قدم جلو تر رفتم و دیدم آن پایین، کنار پل، مردی با یونیفورم سیاه اس اس در برکه‌ای سیاه از خون افتاده است. با خودم گفتم : جنگ همین حالا تمام شد، در این لحظه و در این نقطه، چون او مرده است و من زنده‌ام.»

هدا بعد از جنگ میفهمه عشق دوران کودکیش «رودولف» زندست. باهم ازدواج میکنن و صاحب بچه میشن ولی این بار خوشبختیشون به دست قدرتی متخاصم تر میوفته: استالین.
رودولف به قصد جبران تمام سال های انفعالش در اردوگاه ها، با تمام وجود به کمونیسم و تغییراتش باور پیدا میکنه.
«چرا من زنده‌ام و پدر و مادر و دوستانم زنده نیستند؟ من به آن ها بدهکارم. آن ها به جای من مردند. به خاطر آن ها هم که شده، باید دنیایی بسازم که هرگز چنین چیزی در آن تکرار نشود.»

هدا تسلیم وسوسه ایديولوژی نمیشه اما به خاطر شوهرش عضو حزب میشه.
« کسانی که آماده‌اند رفاه خود را در راه آرمانی والا فدا سازند مستعد اینند که چنین ایثاری را به زور از دیگران نیز طلب کنند، دیگرانی که به اندازه آنان مشتاق این کار نیستند.»

نهایتا اتفاقی که نباید میوفته و رودولف هم دستگیر و اعدام میشه.
تو این بخش کتاب من فقط زار زدممم‌ و یاد تک تک خانواده هایی افتادم که بچه هاشون به ناحق اعدام شدن.
« همه ما می‌توانیم دردی جسمانی را که پیامد فانی بودن انسان است و سرنوشت محتوم آدم خاکی تاب بیاوریم اما کنارآمدن با رنجی که انسان با خونسردی تمام بر همنوعانش تحمیل می‌کند محال است.»

اوضاع موقتا بهتر میشه و کشور به سمت انقلاب میره. اما دوباره جنگ شروع میشه.
«می‌کوشیدم خودم را متقاعد کنم که هیچ‌کس از یاد نخواهد برد، که آینده ما نه تسلیم، بلکه انتظار برای فرصتی دیگر است. حالا تغییر مهمی رخ داده بود: سلطنت ظالمانه ایدئولوژی به پایان رسیده بود. شاید حقیقت، به شیوه پیش‌بینی‌ناپذیر و غیرمستقیم خودش، سرانجام پیروز شده بود.» :)
Profile Image for Lahierbaroja.
621 reviews172 followers
October 3, 2023
Teníais razón. Este libro hay que leerlo.

Porque cuando Kovály se escapa de Auschwitz piensas que nada peor le puede ocurrir, que ya ha agotado todo el dolor que le podía tocar en vida.

Y no es así, porque primero se encuentra con una Praga que ya no es su hogar, donde sus amigos temen ayudarla por si regresan los nazis. Y cuando termina la guerra, el Partido se dedica a dinamitar todos los visos de hogar que pudieran quedar: el vacío, la cárcel de su marido, la incertidumbre, la rabia y la pobreza.

¿Y todo para qué? ¿Para qué ha servido tanto dolor, tristeza y rabia? Para nada.

https://lahierbaroja.com/2023/10/02/b...
Profile Image for Chrissie.
2,811 reviews1,439 followers
August 4, 2015
NO SPOILERS

During the last few days I have been reading Under A Cruel Star. Tom, one of my GR friends, brought to my attention that the author, in her nineties, had recently died. I had the book sitting there on my shelf and memoirs always attract me. I needed a good book after having been so disappointed by the last book I had read, Buddha's Orphans. Opening it I wondered, what would this book give me? You never really know by simply reading the blurb describing the book, as Buddha's Orphans made so very clear!

This is a memoir about the Czech author's experiences through the WW2 and the political turmoil in Czechoslovakia following the war, before the Russian occupation of Czechoslovakia in 1968. The subtitle is "A Life in Prague 1941 – 1968." It gives an accurate description os the book's content. The emphasis is on the author's life after the war, although the horrendous experiences throughout the war, that would forever change her way of viewing life, are depicted.. Her war experiences are extremely moving, although straightforward and presented without pity. You immediately perceive that pushed to a certain point she rebels, she does not harshly judge others and has an ability to recognize how no two individuals have the same priorities. In a labor camp, her father chose to work in the fields, very strenuous and life threatening. Why would one make such a choice? She was able to visit her father:

"I saw for the first time how terribly he had aged, how pale he was, and how withered by hunger and humiliation. We stood together for a moment in the sunshine, and then my father took off his cap and said, shyly, 'Now in spring my heart feels so heavy……' It was only many years later that I understood why he had chosen to do this work which was far more strenuous than what he was doing before. Each day he had to walk a long distance before reaching the fields. Then, from dawn to dusk, he had to drag himself behind the plow, the heavy clogs on his feet sticking in the clay. But here he was alone with what he loved most, the freshly turned earth, the open sky, the clean breeze. On the eve of his death, he had returned to those things from which he had come." (page 76)

Over and over, you see the author's ability to find happiness in small, little things. She believes that without this ability she would have never survived. You see her ability to understand others' personalities. However, any attempt to read the book following the time line of her war experiences is hopeless. In fact, I went back and reread the first 40 pages to try and understand which events followed which, and was no wiser on the second reading! Sometimes I was a bit confused. For example, how she met her husband was confusing….. (This isn't a problem; the reader is told later in the book!)

The author states very clearly that, "I was more interested in what was happening around me in the present, among the people I loved, than in the foggy spheres of ideology."(page 65). Nevertheless, there are many pages focused on ideology and politics. I found it very interesting to understand how the surge in communism after the war was coupled to war experiences and perhaps even survivors' guilt. Her husband worked in the government; they knew the leaders and the party officials. Thus, the book offers a blend of both political and philosophical thoughts.

"I know there was nothing anyone could do. But they were taking away an 86-year-old grandmother to a horrible death, and the village where she had lived all her life, where everybody loved her, had just looked on. The only thing that anyone had had to say was, 'Mrs. Bloch, don't be afraid……'" (page 66)

So many friends promised so much help……. and yet so few could or did actually help. These friends are not judged harshly. Why they made the choices they made are clearly shown. This philosophical analysis is very interesting to me. Who wouldn't be changed by such experiences?! What was fascinating was to see her behaviour.

And I must include a few lines about Prague itself:

"Springtimes in Prague – who could forget them? Forsythias on the Letina Plain. The flowering hills of Strahov. …. But what is unique about Prague is the relation between the city and its people. Prague is not an uncaring backdrop which stands impassive, ignoring happiness and suffering alike. Prague lives in the lives of her people and they repay her with the love we usually reserve for other human beings. Prague is not an aggregate of buildings where born, work, and die. She is alive, sad, and brave, and when she smiles with spring, her smile glistens like a tear." (page 76)

I am enjoying myself. The content is interesting and moving.

Through page 120: By the early 1950s the Communist government in Czechoslovakia was corrupt. All lived with fear. You could trust no one. Life was FEAR. After the Communist coup in 1948 all were filled with hope for the future. Communism would bring peace and justice and fairness. Peculiar occurrences were laughed at……. But by 1950, 1951 or 1952 the climate had changed. So when some one did help – wow, you, the reader, jump with joy! But the author reasons:

"If everyone were a hero, what would courage be worth?" (page 117)

And this makes me laugh:

"I have an innate incompetence for anything mechanical. It has always seemed to me that a machine can tell from far away that I am afraid of it and that I don't understand anything about it, and breaks down on the spot out of sheer self-reservation." (page 120)

The author and I are soul-mates!

So who should read this book? You should be interested in learning about the Czech history from 1941 -1968, i.e. life during the War and the period following the War up to the Soviet invasion in 1968. You will learn much about the Slansky Trial and its aftermath. This trial is important. There were other similar trials. In them you visualize the corruption and anti-Semitism prevalent in Czechoslovakia, other Eastern European nations and in the Soviet Union at the end of Stalin's reign. You will learn through one woman's real experiences of these times. You will learn much, much more than any history book filled with dry facts and names. In this book you get all the facts, but you will also come to truly understand how it would feel to have been there yourself. This is NOT a book predominantly about war experiences. It is about the growth of Communism, the hope it began with and the disillusion that followed. You learn what it was like to be living then and there. This book is a winner. I give it 5 stars.
Profile Image for JJ Khodadadi.
451 reviews113 followers
February 2, 2023
متن کتاب بخت بیدادگر همچون یک رمان خواندنی به نظر می‌آید ولی با این فرض که همه‌ی اتفاقات تلخ و رنج‌آور آن واقعی هستند. سرگذشت این زن را از زمانی که وارد اردوگاه‌های کار اجباری می‌شود شاهد هستیم. او رنج‌ها و مشقت‌های این اردوگاه را برملا می‌کند. هدا آنچه را که در سال‌های 1941 تا 1968 بر مردم پراگ می‌گذرد را نوشته است. نکته‌ای که این زندگی نامه‌ی رنج آور را خواندنی نموده دیدگاه امیدبخش خود هدا درباره‌ی زندگی و آزادی است. هدا پس از نجات از اردوگاه‌های کار اجباری به کمونیسم می‌پیوندد، تا انتقام از نازی‌ها را در این حزب بگیرد. غافل از آن که کمونیسم نیز حزبی ناکارآمد است.

نویسنده تلاشی برای سیاسی نشان دادن خود ندارد و سختی‌ها را هرآنچه که هست هانطور نشان می‌دهد. او تنها با بیان آنچه که برای خویش در طی سال‌ها جنگ و عضویت در حزب اتفاق افتاده است خواهان نشان دادن بخشی از حقیقت تاریخ است.

دو ماه بعد از آزادسازی، دوره‌ی هلهله کردن و در آغوش گرفتن به آخر رسید. دیگر کسی غذا و لباس اهدا نمی‌کرد، بلکه این چیزها را می‌برد و در بازار سیاه می‌فروخت. آنها که در دوران اشغال از شرافتشان چشم پوشیده بودند حالا مشغول چرتکه انداختن و نقشه چیدن بودند، سرگرم جاسوسی و پاییدن یکدیگر و از بین بردن رد پایشان، در تب و تاب حفظ دارایی‌هایی که از همدستی با آلمانی‌ها به دست آمده بود.

با بزدلی یا اتهام زنی یا غارت خانه‌ی یهودیان تبعید شده. چندی نگذشت که عذاب وجدان و ترس از مکافات به نفرت و سوءظنی انجامید که عمدتا قربانیان واقعی اشغال را نشانه می‌گرفت، یعنی نیروهای مقاومت فعال و غیرفعال، پارتیزان‌ها، یهودیان و زندانیان سیاسی، اشخاص درستکاری که بر سر حرف خود ایستاده و حتی زیر شکنجه به اصولشان خیانت نکرده بودند.
Profile Image for Negar Mahjoub.
35 reviews
December 30, 2022
برای امروز بهای گزافی پرداخته ایم. نه چیزی را می بخشم و نه فراموش میکنم، حتی به خواب هم نمی دیدم که زندگی بتواند این قدر باشکوه باشد، که مردم از ته دل احساس کنن به هم تعلق دارند و زندگی شان معنایی دارد. نگاهی به دور و برت بینداز! شادی مشترکی را بر همه چهره ها می‌بینی، سعادتی مشترک.
Profile Image for Bahador Jafari.
23 reviews15 followers
February 16, 2023
ترجمه‌ی متن بسیار روان و دلنشین بود
قلم خانوم کووالی به نحوی هست که گاهی احساس میکردم کاملاً دارم داخل پراگ زندگی میکنم و درحال جنگ و ستیز با حزب هستم !
روایتِ خانوم کووالی به شدت عمیق، زیبا و تأثیرگذاره !
با اینکه متن حاویِ نگرانی ها و استرس زندگی دوران جنگ و حزب کمونیستی هست اما خود متن به شدت از لحاظ تأثيرگذاری ، جذاب و گیراست، طوری که دلت نمیخواد یک لحظه از روندش جدا بشی.

از نظر من تنها ایراد (ایراد که نمیشه گفت) قلم خانوم کووالی (یا شاید ویرایشِ مترجم انگلیسی) این بود که یک سری مطالب رو میتونست بیشتر بسط و شرح بده، البته چون بن‌مایه کتاب چیز دیگه‌ای بود، خب به نظرم حق داشت که از یه سری نکات عبور کنه

گاهی به این فکر میکنم که یه انسان چقدر میتونه تو زندگیش درد بکشه و اینهمه رنج رو تحمل کنه، رنجی که مردم بلوک شرق در دوران کمونیستی کشیدن واقعاً گاهی غیرقابل وصف هست، ملتهایی که تازه از دوران جنگ گذر کرده بودن و دوباره وارد فاز جدیدی از فلاکت میافتادن.
مکالمه‌ی آخرشون پشت فنس قلب آدم رو خراش میده !

گاهی آدما علی‌رغم اینکه باهوش و نکته سنج هستن ، نسبت به محیط پیرامون‌شون کور میشن.
تو زندگی برای یک سری انسانها مراحلی بوجود میاد که ذهنش به مقایسه‌ی امید و اقبال کشیده میشه !
آیا امید میتونه بخت و اقبال یک انسان رو افزایش بده؟
آیا امید به زندگیِ بهتر ، میتونه دردِ از دست دادن عزیزانت رو تلطیف ببخشه ؟
آیا آرمان‌ها و ارزش‌های معنوی میتونه تمام این دردهارو التیام ببخشه ؟
البته که به نظر من رسیدن به آرمان‌های آزادی خواهانه و جنگیدن برای داشتن جامعه‌ای برابر که در اون عدالت ، ارزش‌ها و فرهنگ مهمترین اساسه، کاملاً ارزش مبارزه رو داره حتی به قیمت از دست دادن دلبستگی‌ها ، جانِ خودت و عزیزانت !
…و این امید و باور هستش که میتونه انسان رو به نقطه‌ای مثل بهار پراگ برسونه…

………..

" نمی‌توان با رنجی کنار آمد که انسانی با خونسردی بر همنوع خود تحمیل می‌کند “

“ اقتصاد آشفته و رگبار بی امان ایدئولوژی ارزش هر کار صادقانه‌ای را از بین برده بود “

“ تا زمانی که زنده‌ایم، نباید از راهی که انتخاب کرده‌ایم پا پس بکشیم “

“ حقیقت پیروز است “
Profile Image for Alam.
95 reviews14 followers
September 16, 2023
تو این کتاب بیشتر به جنبه‌ی روحی هلوکاست، کمونیسم، جنگ و… پرداخته شده و جزئیات سختی‌های فیزیکی کم بیان شده. به نظرم همین وجه تمایز این کتاب با کتابای مشابه دیگه میتونه باشه که به شخصه دوست داشتم.
Profile Image for Mohammad.
66 reviews24 followers
July 12, 2023
کتاب زیر تیغِ ستارۀ جبار داستان زندگی در دو دوره هیتلر و استالین رو بیان میکنه.

این کتاب هم ظلمی رو نشون میده که گاهی مردم‌های کشوری دیگه باید تقاصش رو پس بدن هم ظلمی که گاهی مردم کشور خودت باید اون رو تحمل کنن و این یکی از چیز‌هایی هستش که کتاب رو خیلی جالب کرده. هدا شخصیت اصلی این داستان هم در دوره هیتلر آزادیش توسط یک عامل بیرونی گرفته میشه و هم در دوره استالین آزادیش به علت حماقت مردم کشور خودش توسط یک عامل درونی گرفته میشه.
میهن پرستی و عشق به پراگ رو میشه درجای جای کتاب دید و این میهن پرستی داستان رو پر از زیبایی و حس تعلق میکنه طوری که وقتی کتاب رو می‌خونی حتی اگر کمی حس میهن‌پرستی داشته باشی اون حس مثل شعله کوچکی که روش بنزین می‌ریزی، چند برابر میشه.
یکی از چیزهایی که داخل این کتاب برام جالب بود و این بود که یکسری انسان‌هایی که در زمان استالین اعدام می‌شدند به این علت نبود که کارشون بد انجام داده بودن یا خیانت کرده بودن بلکه به این دلیل بوده که اونقدر وطن خودشون رو دوست داشتن که در برابر هر دستوری کورکورانه عمل نمیکردن و این به نفع حزب نبوده.
Profile Image for Nancy Oakes.
1,994 reviews867 followers
May 22, 2015
this is the short version...you can find the longer one here.

Kovály's memoir covers a span of time from 1941 to 1968, from when the Nazis began to deport Jews from Prague (and the author found herself first in the Lodz ghetto and then Auschwitz) until just prior to arrival of Soviet troops in Czechoslovakia, after a very brief Prague Spring. She was lucky -- when the Nazis evacuated the camp she was in and made all of the remaining prisoners walk from Poland to Germany under heavy guard, she and a few other women managed to escape and make it back to Czechoslovakia.

The author goes on to describe how, when the war was over and Jews, partisans and returning political prisoners came home, they were greeted less than enthusiastically; she also (something very important to understand) reveals how people came to choose Communism over democracy after the war. Very briefly, several factors came into play -- including the failure of prewar democratic ideals, the forsaking of the country by Western Allies, the liberation of Prague by the USSR, and false glorification of Communism by people who'd spent the war in Russia. But the major belief was that building socialism in Czechoslovakia would result in "peace, in an industrially-advanced country, with an intelligent, well-educated population." But, as she goes on to explain, by the early 1950s these ideals had been largely forgotten and things had decidely turned for the worse.

The bulk of this book is in how Heda survived after her husband's arrest, his official ouster from the Party, and his death. She describes an all-encompassing life under the Communists -- the regime reached down into every aspect of life, controlling seemingly ordinary people through brutality and fear.Her account ends with a brief Prague Spring under 1968 before the Soviets invaded Czechoslovakia; she herself left the country shortly afterwards.

I started reading this because of my interest in the author after having read her Innocence; or, Murder on Steep Street; before that, I'd never heard of her. While Under a Cruel Star is a very personal story, it can also be read as an exploration of human nature under the most arduous and extreme conditions. You can read it as an understanding of how the best of idealistic intentions can often result in a nightmare, and it is also reveals how totalitarianism affected everyday, average people who, because of the need to survive in an atmosphere of complete fear, often felt compelled to choose self-interest over the welfare of fellow human beings. I don't often read memoirs but as difficult as this one was to get through at times, I'm very happy I did. Recommended.
Profile Image for Ava.
162 reviews213 followers
Read
May 26, 2023
من آشنایی چندانی با تاریخ پراگ ندارم‌ و این باعث شد روایت هدا کووالی بسیار برام شکه کننده و تازه باشه و تصور من رو نسبت به پراگ به کلی تغییر بده‌.

کووالی داستان مصیبت ها و جنگ هر روزه اش برای زنده موندن رو با چنان لحن بی طرفانه و عاری از حس دلسوزی برای خود روایت می کنه که قبول اینکه این فجایع بر خودش گذشته یه کم سخت می شه. همون طور که تصور زندگی در اردوگاه های کار اجباری و فرار ازون سخته. کسی که تمام این ها رو از سر گذرونده، باید برای ادامه دادن به زندگی قدرت عظیمی رو در خودش پرورش بده. اما کووالی نه تنها به زندگی ادامه داد بلکه عاشق شد، مادر شد، فعالیت های سیاسی و اجتماعی اش رو از سر گرفت، کار کرد و هیچ وقت دست از جنگیدن برنداشت و نشون داد که حد و مرز آدمیزاد در تحمل سختی بیشتر از تصورات خودشه. کتاب از این نظر بسیار الهام بخش و قویه.

روایت کتاب پاره پاره و در بخش هایی فاقد انسجام کافیه. جزئیات در خاطرات قدیمی تر محو و گاها مبهمه. اما کووالی نویسنده ی حرفه ای نیست و این کتاب هم صرفا شرح شخصی او از وقایعی است که در اون سال ها بر خودش گذشته و نباید به چشم یه اثر ادبی بهش نگاه کرد. با این حال دید زنانه کتاب از ویژگی های خوبشه.

ممنون از علیرضا که نسخه خودش از کتاب رو بهم قرض داد.

آوا
فروردین ۱۴۰۲
Profile Image for Lidia.
335 reviews88 followers
August 7, 2018
Testimonio biográfico. Denuncia política. Clase de historia magistral. Esa clase de libro del que aprendes más que con cualquier manual de historia.

February 5, 2022
نصف کتاب حرفای تکراری که بارها شنیدیم روایت میکنه
نصف زندگی شخصی دیگش به خوبی دراومده، درد خانم کوالی رو میشه احساس کرد
درود خداوند برشما خانم هدا کوالی عزیز
Profile Image for Yasamin sf.
29 reviews4 followers
June 22, 2024
“من حتی در همان دوران نیز فکر می کردم این میل به قربانی کردن خویش بینهایت خطرناک است.
کسانی که آماده‌اند رفاه خود را در راه آرمانی والا فدا سازند مستعد اینند که چنین ایثاری را به زور از دیگران طلب کنند، دیگرانی که به اندازه ی انان مشتاق این کار نیستند.
نظام سیاسی‌ای که بدون شهید از کارکرد خود بماند نظامی است بد و ویرانگر”
Profile Image for La Petite Américaine.
208 reviews1,542 followers
March 3, 2016
2/17/16: Removing a reference to an author/adding one that's more relevant + cleaning up this garbage. It's unfair to take an accusatory tone with someone who can't defend herself because she's too busy being dead. It's especially unfair when you've read her book 4+ times. Updating now.
(Excuse all the mixing of tenses that follow--reworking this review for 4th time since 2007).

**

This memoir provides a glimpse into of the life of a woman who survived two of the greatest tragedies of the 20th century: the Holocaust and Communism.

The first time I read this book, I loved it beyond words. Yet something always tugged at me a little, something I couldn't articulate until I read it a few more times.

Revised 2/17/16 For me, the memoir would have worked better if Kovaly had given a fuller picture of her life during the early days of Communist Czechoslovakia. If she'd described any of the positive aspects of living under Communism, the 20-something reader/critic/cynic in me would have been silenced.

My takeaway eventually became this: nothing could ever justify what happened to Kovaly at the hands of the Nazis and the Communists. But in a book by someone who consistently applauds truth, Kovaly is silent about one very important truth: not everyone in postwar Czechoslovakia joined the Communist party, and many of them paid dearly for it.

But Kovaly did join the party. She was part of and benefited from an undemocratic system of government until it turned against her. Kovaly focuses more on the turning-against-her aspect, and the younger me wasn't having it. At the time, I wanted a fuller explanation from the author, perhaps an admission of the level of comfort in which she lived as the wife of a prominent party member.

Seems almost rational when I pull the anger out of it, doesn't it?

However.

Reading my review in 2016 was shocking, because I saw what I was really doing. The events that took place in the memoir are historical fact--they were never up for debate in my mind. But instead of accepting Kovaly's retelling of those events, I fixated on missing details that I felt could have strengthened her story. I took the absence of such details to be an indication of something more sinister.

All these years later, those suspicions seem a lot like faulting the author for not being perfect enough. Why would she need to further explain herself to anyone? The woman wasn't a war criminal (she and her family were the victims of war criminals), and I question the value of scrutinizing her memoir as if it were written by one.

So, read this memoir. It's touching. It's frighteningly detached, but at times will surprise you with flashes of emotion. Enjoy Kovaly's lovely metaphors and creative language. Learn something about the history of Europe while you're at it.

And if you need more truth than what Kovaly has to offer, as I once did, you've got some things to work with.

There's an excellent paper that addresses some of the aspects I also struggled with when I read the memoir -- it's written by a professor in New Mexico, and if I remember correctly, you have to email her to get a copy of it.

Or, you can read the memoir of Ivan Margoluis. He's Heda Kovlay's son, and he provides his own account of what he and his family endured.

I would only caution more curious readers not to lose sight of the bigger picture. Researching the details doesn't change the core facts of Kovaly's story. Nor does it change the fundamental reality of her memoir: Kovaly suffered, yet she went on to create something of beauty.

I wish we all could do that. It would be a different world if we did.

Profile Image for Soophia Yaghoobi.
82 reviews26 followers
May 9, 2021
در مؤخّره ی کتاب حاضر، از زبان مترجم انگلیسی اش آمده است: «هرگز کتابی نخوانده بودم که زندگی یهودیان در چکسلواکی را تحت سیطره ی استالینیسم این گونه تشریح کرده باشد.»

به واقع نیز روایت روان و تأثیرگذار «هدا کووالی» در این کتاب به من کمک کرد تا اطلاعات پراکنده ام رادرباره ی دوره ی مهمّی از تاریخ پراگ جمع بندی کنم و از این بابت بسیار خرسندم.

در ادامه ی مؤخّره، مترجم انگلیسی به نظر یک روزنامه نگار آمریکایی درباره ی کتاب اشاره می کند که من کاملاً با آن موافقم:
«کتاب خانم کووالی صرفاً بیان تجربیات شخصی نویسنده از رفتارهای غیرانسانی نیست. او در روایتش، که ساده است و عاری از ترحّم جویی، از برخی حقایق کلی رفتار انسان پرده برمی دارد... آرام و به تدریج، با تأثیرگذاری فزاینده، به ما نشان می دهد که چگونه دولت های توتالیتر از نادانی و ضعف انسان تغذیه می کنند... .»


«زیر تیغ ستاره ی جبّار» داستان زندگی فردیست که پس از رهایی از سیطره ی نازیسم، همانند بسیاری از بازماندگان دیگرِ جنگ جهانی دوم، راه نجات و پیشرفت را در سایه ی سوسیالیسم و کمونیسم جست و جو کرد؛ اما دیری نگذشت که متوجه شد آن دریای به ظاهر دل انگیز نه فقط سراب، بلکه گردابی سهمگین بوده که حرص سیری ناپذیری در بلعیدن جانهای مشتاق و بی گناه داشته است.
روایت خانم کووالی و حال و هوای کتاب تا حد زیادی برای من یادآور توصیف های خانم دراکولیچ در کتابهای «کمونیسم رفت،...» و «کافه اروپا» بود.
باید بگویم که غم انگیزترین و دردناک ترین نکته در این اثر، دقیقاً همانند‌ آثار خانم دراکولیچ، درک شباهت های فراوانی بود بین آنچه درباره ی آن روزها میخواندم و آنچه که این روزها می بینم و زندگی‌ می کنم!

بنابراین دوباره و دوباره این اندیشه را در ذهن مرور کردم که تاریخ تکرار می شود و “توتالیتاریسم” عجوزه ایست نامیرا که قادر است هربار با لباسی مبدّل و در قالبی تازه بر آدمیان هبوط کند و فریبشان دهد... .
Profile Image for Kosar.
40 reviews5 followers
May 22, 2023
پایان خوانش: ۱۴۰۲/۲/۲۸
Profile Image for Shaghayegh.
8 reviews9 followers
September 5, 2024
کتاب ارزشمندی بود برای من.♡♡♡

اما برام سواله چطور ممکنه یک آدم اینقدر آستانه‌ی صبر و تحملش بالا باشه و در برابر سختی‌ها و از دست دادن‌های بسیار که براش پیش میاد کم نیاره و تسلیم نشه و هنوزم اندک امیدی براش وجود داشته باشه و امیدوارانه ادامه بده. تسلیم شدن قطعا همیشه راحته اما توی تاریک ترین لحظات هم میشه نور و رستگاری پیدا کرد و ادامه داد، کاری که این آدم انجام داد.

یه جورایی شاید این باشه که تسلیم نشیم در برابر مشکلات زندگیمون 'هر چند مشکلات ما در حال حاضر' در برابر تجربه‌ی این آدم‌هایی که جنگ و سختی رو تجربه کردند چیزی نیست اما در هر صورت باید همیشه امیدوار باشیم به آینده.
Profile Image for Lucia Nieto Navarro.
1,078 reviews269 followers
July 25, 2023
Un testimonio conmovedor y a la vez escalofriante, que emociona y enfada al mismo tiempo en menos de 200 pág al detallar la vida en Praga desde la deportación de judíos en 1941 hasta los horrores del Fascismo y comunismo que sufrió Checoslovaquia.
.
En realidad la Segunda Guerra Mundial son las primeras 50 páginas de este libro con la deportación a los guetos y a Auschwitz, nuestra protagonista, mientras la trasladan logra escapar hacia Praga.
.
Y ahí empieza también el horror de vivir escondida, y como cuando llega a Praga el estado lo controla todo …
.
No quiero contar mucho más pero es un libro muy completo y muy duro, donde he aprendido otra parte de la historia, donde la autora deja claro que los totalitarismos destruyen…
.
Libro recomendado para los amantes de la novela histórica, y que me ha sorprendido mucho.
Displaying 1 - 30 of 378 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.