Jump to ratings and reviews
Rate this book

آلن دلون لاغر می شد و کتک می خورد

Rate this book

128 pages, Paperback

First published January 1, 2013

About the author

حامد ابراهیم‌پور

16 books28 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
12 (40%)
4 stars
4 (13%)
3 stars
8 (26%)
2 stars
2 (6%)
1 star
4 (13%)
Displaying 1 - 4 of 4 reviews
Profile Image for Mohammad Ali Shamekhi.
1,096 reviews292 followers
November 16, 2017

من که شاعر رو اصلا نمی شناختم و از طریق عزیزی که از این کتاب تعریف کرده بود متمایل شدم به خوندنش. انتظار نداشتم انقدر خوب باشه. و راضی ام از خوندن اشعارش. هرچند در مورد وزن عروضی و تصویرها و تلمیح های مکرر و ... رویکرد دوگانه ای دارم: هم قوت کار به اینها است - وزن عروضی که مثل یه چکش تصاویر رو تو ذهن آدم فرو می بره، و تصاویری که ذهنو سر شوق و ذوق می آرن - و هم ضعف کار - تنه زدن به تکلف و نوعی منریزیم در تصاویر و تحمیلی بودن اوزان در مواردی

حاشیه: برای حال و روز این روزای من خوب بود اندوه و تلخیش
Profile Image for Sadjad Abedi.
172 reviews57 followers
March 3, 2017
یکی از بهترین کتاب های ابراهیم پور عزیز، شاید نهایتا بتونم روی 5-6 تا شعر دست بذارم و با اطمینان بگم نپسندیدم، سایر کارها جزو بهترین ها بودن، علی الخصوص مثنوی ها که به نظر من ناکارشناس بهترین اشعار ابراهیم پور در این قالب گفته شدن.
جدای از این ها، این کتاب یک ویژگی داشت که به نظرم منحصر به فرد بود، اونم صفحه آخرش، آخرین شعر و آخرین ابیات اون شعر شاید بهترین خاتمه برای کتابی با این مضامین بود. هنوز هم ابیات اون صفحه آخر رو با خودم مرور میکنم.
حامد ابراهیم پور یکی از شاعران محبوب من است، پس احتمال میدم که این نظرات شاید متاثر از علاقه قلبی من باشه.
Profile Image for ZaRi.
2,318 reviews831 followers
Read
May 1, 2016
به فرو رفتن دود از دهنت، خسّ و خس ات
به جدا کردن موهای سفید از بُرِس ات

به صدا کردن یک عشق فراموش شده
به تماس تو و یک گوشی خاموش شده ...

به شب پخش شده توی اتاق خفه ات
به همین نعش فرو ریخته در ملحفه ات

به دلت: برکه ی بی جوش و خروش افتاده
به خودت: این شبح در تله موش افتاده

به خودت: مرده ی در گور خودش جا نشده
به دلت: مین تکان خورده ی خنثی نشده

به فرو رفتن فواره ی خون از نفس ات
یه سکوت وطنت ، خانه ی تنگت ،قفس ات

خانه ی درهم و یک مشت کتاب ولو ات
به خبرهای سر و ته زده از رادیو ات:

اعترافات سراسیمه ی یک اعدامی
عق زدن بعد از یک آبجوی اسلامی

به عرق کردن در رخوت شب بیداری
به علامت های جدی یک بیماری

وسط چاه به تعبیر خودت فکر نکن
به عوض کردن تقدیر خودت فکر نکن

تو همینی و همان تقویمت، خودکارت
با همان سیگار و اخم و کت وشلوارت

تو همینی و همان دلهر ه ی طولانی
با همان اخم فروریخته در پیشانی

تو همانی و همین خانه ی خاموش شده
تو همینی...یک آهنگ فراموش شده

تو همینی و همان سردردت، تشویشت
تویی و موی به هم ریخته ات، ته ریشت

تو همانی و همین تنهایی، بی پولی
تو همانی با یک اندام معمولی !

تویی و بغض ترک خورده ی سنگین شده ات
تو همانی و همین خانه ی نفرین شده ات

تویی و اخم گره خورده به ابروی چپت
تویی و سوزش هر روز ه ی بازوی چپت

تو همانی و همین زندگی دود شده
تو همانی و همین پیله ی مسدود شده

تو همینی و همان وحشت بی فردایی
تو همانی و همین تنهایی... تنهایی...
Displaying 1 - 4 of 4 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.