پرش به محتوا

مسند

از ویکی‌واژه

(مَ نَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

(اِمف.)

  1. نسبت داده شده.
  2. چیزی که به آن تکیه شود.
  3. یکی از ارکان اصلی جمله.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(مَ نَ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. تکیه گاه.
  2. بالش بزرگ.
  3. مقام، مرتبه.
  4. فرشی گرانبها که بالای اطاق می‌افکندند و بزرگان بر آن جلوس می‌کردند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
substance