سو
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]از فارسی میانه swk' (sōg، «سوختن، احتراق»). مربوط به سوختن (سوکستان، «سوزاندن»). مازندرانی سو (سو)، سوسو (سوسو، «روشن، روشنگر») را مقایسه کنید.
واژه سِو ( سواتِ ) واژه ای هندواروپایی است که در زبان سانسکریت و پارسی بکار می رفته است. سانسکریت ( سِو، سِواتِ ) ، پارسی ( سواد، بیسواد ) ، آلمانی ( sudieren ) ، انگلیسی ( study ) و. . .
( فرهنگنامه واژگان سانسکریت )
آوایش
[ویرایش]- [سو]
اسم
[ویرایش]سو
- نام قوم باستانی و احتمالا ایرانی ساکن پیرامون دریاچه اورمیه.
- قوم سو، سوباریان که مترادف با هوریان انگاشته شده و از سال ۲۹۴۶ تا ۲۰۴۶ پ. م. آراد-ناننار اکدی بر آن سیطره داشته است.
اسم
[ویرایش]- سوی، سون، اسو›
- طرف؛ جانب؛ کنار.
- [قدیمی] نزد.
- [مقابلِ تاریکی] روشنایی.
- [مقابلِ زیان] [قدیمی] سود؛ نفع.
- گویش گنابادی: بینایی، چشمها، دید داشتن.
ترکی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- به معنی آب آشامیدنی.
عربی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- بد.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|