اثنا
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَثنا/
اسم
[ویرایش]اَثنا (قدیم)
- حین و هنگام. میانها؛ وسطها.
- در این اثنا صدایی به گوش رسید. «جمالزاده»
- اِثْناْ: در گویش گنابادی یعنی در حین ، در میان ، در وسطِ.
اسم مصدر
[ویرایش]اِثنا
- ثنا گفتن، ستایش کردن، ستایش.
- افاضل جهان و شعرای عصر ... در اِثنا و اطرای او قصیده پرداختند. «جرفادقانی»
واژههای مشتق شده
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین