کوهمره
کُهمَره یا کوهمَره نام سه منطقه در استان فارس است.حدود کوهمره از شیراز تا کازرون و جنوب به فراشبند و فیروزآباد میرسد.مردمان این مناطق از طوایف پارس نژاد (پارسی تبار) استان فارس هستند. کوهمره به سه منطقه تقسیم میشود که شامل کوهمره سرخی، کوهمره نودان و کوهمره جروق هستند. از لحاظ جمعیت و وسعت، کوهمره سرخی بزرگترین آنها است.کل کوهمره بالغ بر صدوبیست روستا میباشد.
زبان
[ویرایش]زبان کوهمره ای(کهمره ای )، یکی از کهنترین زبانهای ایرانی نو و بازماندهٔ زبانهای ایرانی میانه و از شاخهٔ جنوبغربی (زبان فارسی دورهٔ ساسانی) بهشمار میرود. درصورتیکه زوایای پنهان آن بیش از آنچه تا امروز مورد بررسی قرار گرفته، شکافته شود، جز همسانیِ ساخت دستوریِ آن با زبان پارسی میانه، با توجه به تعدادی آوای ویژه در آن، نشان میدهد که این زبان ریشه در یکی از زبانهای همزمان با پارسی باستان دارد.و از زبان لری خالص تر و کهنه تر است .[۱][۲]
تاریخ کوهمره
[ویرایش]نام کوهمره: برای این نام (تسمیه آن) چند نظریه گفته شده است. طوایف ایرانی پارس را «گزنفون» مورخ و سردار یونانی، مشتمل بر دوازده طایفه دانسته است. «هرودوت» نام ده طایفه را میشمرد. 1- پاسارگادائی، 2- مارفیوئی، 3- ماسپی یوئی، 4- پانتی الایوئی، 5- در یسایوئی، 6- گرمایتوئی که همه کشاورز و یک جانشین بودهاند، 7- دایوئی، 8- آماردوئی، 9- دروپیکوئی، 10- ساگاریتوئی، که چادرنشین بدوی ماندهاند. گروهی از مزدکیان در زمان حکومت ساسانیان به کوهی در کوهمره کنونی فرار کردهاند و به آنجا پناه آوردهاند این کوه بهنام (کوه مزدک) نام گرفته. بعدها بهنام کوه مروک گفته شده است. مهدی خادمیان زیدونی 1391 ش: دربارهی وجه تسمیه کوهمره نظریهای قابل تأمل دارد. از نظر وی (مارد) یکی از قبایل هفتگانه پارسی است که طبق اسناد تاریخی در زمان هخامنشیان در قسمتهای کوهستانی فارس زندگی میکردند، همانگونه که در ایران همیشه مرسوم بوده است. کوهستانها را عمدتاً بهنام صاحبان یا ساکنان آن نامگذاری میکردهاند. بنابراین محتمل است، مناطق کوهستانی نشیمن گاه این قبیله باستانی (مارد یا مَرد) نیز به این نام خوانده شده باشد «کوه مَردَه» که به مرور آنگونه که خصلت زبان فارسی لهجههای محلی ایرانی است، خلاصه بهصورت کوهمره درآمده باشد. مجیدی (1371) شمسی در کتاب تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد در مورد تسمیه کوهمره مینویسد: کوهمره سار مناطقی که راههای ارتباطی آن به تنگههایی محدود ختم میشود (مره) یعنی بنبست تعبیر شده است و در لغتیابی (مَر) را بیارتباط با قبیله (مردیان) (آماردان) قدیم نمیداند، ولی حدس میزند واژه کوه در پسوند (مر) یا مرد شاید به مفهوم واحد ایلی باشد (کوه مره به معنی قبیله مرد). کوهمره یعنی کوههای پیدرپی کشیده شده، کوههای بلندی که به بنبست کشیده میشود. نظریه های دیگر: مناطق مورد بحث در این پژوهش از نظر سابقهی تاریخی تقریباً وضع نامعلوم و تاریکی در نوشتهها و آثار گذشتگان دارد، و نیز بهعلت کوهستانی بودن و فقدان راه و عدم حضور آموزش و پرورش تا سالهای اخیر باعث گردیده که از هر نظر از دید پژوهشگران دور بماند. متأسفانه تا آنجا که این جانب کتابهای تاریخی و جغرافیایی ایران بهخصوص فارس را مطالعه نمودهام. بهجز فارسنامه «ابن بلخی» و «ناصری» و (آثار عجم) فرصتالدوله شیرازی که هر کدام چند سطری فقط از نظر اطلاعات تاریخی و جغرافیایی این مناطق بیان داشتهاند، کتاب دیگری در زمینهی پژوهش نیافتم. و از این تعبیرها که همه نظریه میباشند و به یقین نرسیده زیاد میباشد. اگر بخواهیم (مَره) را ملاک قرار دهیم از این موارد در کشور زیاد وجود دارد. اگر آماردان (مارد) (آماردویی) را ریشهی نام کوهمره بدانیم این نام از زمان هخامنشیان برقرار بوده است. اگر (کوه مروک) ملاک قرار دهیم این نام از زمان ساسانیان پیدا شده است. اما در هرحال بدون شک این مناطق از زمانهای دور دارای سکنه بوده است. «ابن بلخی» در فارسنامه خود که در سالهای پانصد تا پانصد ده (ﻫ .ق) تألیف شده است. نوشته این سه منطقه عبارتند از: کوهمره پشت کوه که در نوشتهجات آنرا (فشقویه) تحریف پشت کوه مینامند و قصبهی آن نودان است. دیگری کوهمره شکان است و قصبهی آن (بورنجان) است. و کوهمره جروق که قصبهی آن «سرطاوه» میباشد. مردم کوهمره مالیات دیوانی خود را از انجیر خشک، گردو، بادام، دوشاب، مویز، انار، آلو بخارای خشک، آخورک، پرداخت میکنند. در زمانهای گذشته کاروانان این متاع را از آنها خریده و به اطراف عربستان و هندوستان میبردند. پوشش گیاهی این مناطق، عموم درختان کوهمرهجات درخت بلوط است که هزاران هزار آنها در دامنه و کمر، کوهها و قلهها روئیده، و مردم ثمر آنرا مانند حبوبات آرد کرده نان مینمایند. و با خورش (قاتغ) و بیخورش مصرف کنند، چون بلوط را آرد کنند آنرا (کلک) به فتح اول و سکون بقیه گویند، بهعنوان نان از آن استفاده شود. آب و هوای این مناطق در تابستانها گرم و نه ماه دیگر سال در کمال اعتدال است. وی بلوک ماصرم را بخشی از شیراز دانسته است. و نوشته است (پل سنگی سبوک بر روی رودخانه جرشیق ماصرم) بسته شده است. در قرون اخیر نام کوهمره برای اولین بار در روزنامهی «ملاجلال منجم» معاصر شاه عباس کبیر بهکار رفته است. در سال هیجدم اسلامی. (عثمان بنابی العاص) در حمله به ایران به مأموریت خود قصد کوره استخر نمود اهالی به استقبال آمده در صحرای فراشبند (جره) نزدیک شهر (جور) یعنی فیروزآباد با عرب جنگ کرده و شکست یافته به جانب استخر گریختند. عثمان به صحرای فیروزآباد آمد. شهر را به قهروغلبه بگرفت، بر اهالی آن جزیه مقرر داشت. سپس به جانب شهر استخر شتافت و بلوک خواجه و میمند و کوار و کربال را قتل و غارت نمود. «هربذ» والی استخر و داماد شاه (یزد جرد) قبول جزیه نموده اهل استخر را آسوده بداشت. سپس او بلوک را مجرد و «کوهمره» را به دادن جزیه و سرشماری وا گذاشت.(فارسنامه ناصری) نوشته صفرعلی مهری مله گاله کتاب مله گاله در گذر زمان را مجرد و «شت.[۳]
لباس و موسیقی
[ویرایش]پوشش لباس مردان کوهمره
[ویرایش]لباس مردان کوهمره تا پیش از تغییر پوشاک در ایران ارخالِق بود.به جای جوراب از پاپیچ استفاده میشد و مَلِکی (گیوه) نیز نقش کفش را داشت.
لباس زنان کوهمره
[ویرایش]لباس زنان کوهمره که تاکنون نیز استفاده میشود شامل پیراهنی بلند و دامنی پر چین به نام «تومبون» میباشد. «چارقد» نیز به عنوان پوشش سر استفاده میشود. در زمستان روی پیراهن پوششی آستردار به نام کُردین به تن میکنند تا از سرما محفوظ بمانند. زنان ایل گیسهایشان را نیز میبافند و به پشت سر میاندازند.
موسیقی
[ویرایش]ساز و نقاره و نی ابزارهای نواختن معروف ایل کوهمره هستند که در مراسم ازدواج و حتی سوگواری از آنها استفاده میشود. بهترین و متداولترین نوع موسیقی در ایل کوهمره ساز و نقاره میباشد که در عروسیها و ختنه سوریها از ساز و نقاره استفاده میکنند و بهترین و جالبترین ریتم ساز و نقاره آوای جنگنامه است که مردان همراه با آن نوا تَرکه بازی میکنند و زنان و دختران همراه نوای چوپی در لباسهای هزار رنگ ایلی میرقصند. موسیقی ایلها در عین شادی آفرینی ریتمهای خاصی هم دارند که بیانگر درد آنهاست. مثلاً در هنگام مهاجرتهای ایلی یا تبعید مردان ایل بوسیلهٔ حکومتها نواها و نغمههای سنگین و گریه آوری نواخته میشدند. این نوع آرامشها در بعضی مراسم تدفین یا عزاداریهای مذهبی مثل محرم نیز اجرا میشوند.
رقص های محلی در ایل کوهمره
[ویرایش]در ایلها بهخصوص در ایل کوهمره ، دو نوع رقص مرسوم و متداولترین است که یکی مربوط به مردان و دیگری منحصر به زنان است. در عروسیها هنگام تَرکهبازی نوازندگان ریتم و نوای خاصی را اجرا میکنند که به آن «جنگنامه» میگویند. در تَرکه بازی دو نفر به میدان میآیند، یکی از آنها ترکهای محکم به دست میگیرد و دیگری پایهای برمیدارد. این دو همراه نوای جنگنامه چند دور میرقصند. سپس صاحب ترکه حمله را شروع و پایه دار دفاع میکند. صاحب ترکه برای برنده شدن باید از زانوی رقیب به پایین را با ترکه بزند. پس از آن که ترکه را زد، ترکه و پایه را با هم عوض میکنند و رقص و حمله و دفاع دوباره شروع میشود. پس از یکی دو ساعت چوب بازی، نوبت رقص زنان و دختران ایلی است که در لباسهای ایلی همراه نوای چوپی (ریشه این واژه از واژه پارسی چاپ به معنای رقص گرفته شدهاست) به صورت دایره وار در حالیکه دستمالهای رنگین را در دست تکان میدهند رقص را شروع میکنند.
جمعیت
[ویرایش]کل کوهمره بالغ بر چهارصد هزار نفر میباشد که تمامی ایشان ساکن سه کوهمره و شهرستان هایی مانند (شیراز،کازرون،کوهچنار ،کوار،میمند،فیروزآباد، بوشهر و غیره میباشند.[۴]
مناطق تفریحی و گردشگری
[ویرایش]. آبشار کوهمره سرخی (رمقان)[۵]

. آبشار تنگه دُمَس (دم اسب) معروف به دم اسبی
. پل سنگی ساسانی سبوک

. باغ تفریحی باغ بهشت
. باغ مخترع فریدون محمدی
. روستای توریستی و گردشگری دوسیران[۷][۸]

اقتصاد کوهمره
[ویرایش]کشاورزی
[ویرایش]از مهمترین محصولات کشاورزی کوهمره به انار و برنج و انجیر میتوان اشاره کرد؛ زیرا یکی از بهترین محصولات انار در منطقه کوهمره است. برنج نیز در بین مردم کوهمره بسیار مهم بوده و هرسال مردم کوهمره در اواخر بهار دست به کشت برنج محلی میزنند، معمولاً برنج چمپه در این منطقه کشت میشود.[۹]همچنین کوههای روستاهای سمغان، دوسیران، ابولحیات کندهای و چکک کوهمره نودان یکی از قطبهای بزرگ تولید انجیر در ایران میباشد.
دامداری
[ویرایش]یکی دیگر از مهمترین درامدهای مردم کوهمره دامداری بودهاست. از قدیم الایام در این منطقه دامداری شغل مهمی برای اهالی مردم کوهمره بود. در گذشتههای بسیار دور شغل اکثریت مردم کوهمره دامداری بودهاست اما هرچه زمان میگذرد نگهداری دام برای این اهالی سخت و سختتر میشود.[۱۰]
گاوداری نیز در این منطقه رواج دارد مردم کوهمره حتی به نگهداری گاو بسیار اهمیت میدهند و آن را یک درآمد برای خود میدانند.
وجه تسمیه
[ویرایش]برای نام «کُهمَرّه»، شاید بتوان چنین تعبیرهایی را داشت:
۱-به معنی «کوهنشین» است که به مردمان این سامان اشاره دارد. ۲-به معنی «کوهسار پی در پی و در هم» است که اشاره به جغرافیای آن دارد. ۳-برگرفته از «کُه مَروک» است که نام یکی از بلندترین کوههای منطقه و نزدیک به مرکز کوهمرهٔ بزرگ میباشد. ۴-به معنی «کوه گذر» است که اشاره به تنگهها و کوهستانهای متوالی آن میکند. ۵-به معنی «کوهسار انبوه» است که به جغرافیای آن برمیگردد.
۲_ برای نام جروق، وجه تسمیه را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد:
جروق به معنی: جنگجو، جنگو، جَرو،... که میتواند اشاره به سرسختی، تهور، پرخاشگری و… مردم آن داشته باشد. ۲_ برای نام سرخی، وجه تسمیه را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد.
۳سرخی به معنی:
سرخرو، سرخ و سفید، برافروخته، سرخ شده از خشم و… برای مردم آن، یا ناحیهای با خاک سرخ برای جغرافیای آن باشد.
۴_ برای نام نودان، وجه تسمیه را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد:
نودان به معنی: ناودان که در گویش محلی به شکل «نُودون» درآمده و شکل نوشتاری آن «نودان» گشته که چرایی آن به خاطر سطح شیبدار این آبادی یا درهها و درهچههای فراوان در آن است که در فصل بارندگی، آب از آنها سرازیر میشود. وجه تسمیه دیگر نودان را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد؛ نودان، تغییر شکل یافته «نودین» به معنی دین نو است که شاید اشاره به نو شدن دین یا مذهب ساکنین آن در برهه ای از زمان میکند. وجه تسمیه دیگر برای نودان را معنی «نُعاس، خمیده، شیبدار،...» (؟)گفتهاند که اشاره به سطح شیبدار آن میکند. وجه تسمیه دیگر که از بقیه محتملتر به نظر میآید آن است که نودان، شکل نوشتاری «نودون» به معنی جای نو است و از «نو و دان (پسوند جاینام)» تشکیل یافته و نام روستاهایی مانند «گرگدان و ترهدان» که همجوار نودان هستند و شبیه آن نام گرفتهاند نیز این وجه تسمیه را محتملتر میسازد (مثالهای دیگر: داردون = بلوطستان، کُناردون = کُنارستان،... که در گویش محلی رایج هستند).[۱۱]
سرشناسها
[ویرایش]سیاستمداران معاصر
[ویرایش]


. غلام حسین نوذری . مهدی خان سرخی
شاعران و نویسندگان
[ویرایش].استاد عبدالله شهبازی نویسنده کتاب ایل ناشناخته، مروری بر ایلات و عشایر و…

. استاد علی اصغر غفاری (سرودن اشعار به زبان کهمره ای)
. مهندس فرزاد اسفندیاری سبوکی (سرودن اشعار به زبان کهمره ای)
. استاد هوشنگ سهرابی شکفتی (سرودن اشعار به زبان کهمره ای)
مرد نوا و نمای ایل
[ویرایش]. مهندس حمدالله عباسی
دانشگاه پیام نورکوهمره
[ویرایش]تنها دانشگاه در مناطق کوهمره، دانشگاه پیام نور نودان واقع در بخش کوهمره شهر نودان شهرستان کوهچنار میباشد.

منابع
[ویرایش]- ↑ فرهنگ گویش دوانی، عبدالنّبی سلامی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۱.
- ↑ وبگاه دوانپارس؛ عبدالنبی سلامی «پورِ دوان».
- ↑ ناصری, حمید; شوکتی, حسین (2021-11-22). "بررسی تأثیر تقویت کننده بر ظرفیت کمانشی مخازن جدارنازک فولادی بدون سقف تحت اثر نشست موضعی". مهندسی عمران. 37.2 (3.1): 33–39. doi:10.24200/j30.2021.56398.2824. ISSN 2676-4776.
- ↑ مروری بر ایلات و عشایر از عبدالله شهبازی.
- ↑ وبگاه شهرداری شیراز؛ جاذبههای تاریخی طبیعی شیراز.
- ↑ ادارهٔ کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس؛ جاذبههای طبیعی استان فارس.
- ↑ وبسایت سیری در ایران - ۱ بهمن ۱۳۹۴-روستای دوسیران/.
- ↑ «دانشنامهٔ تاریخ معماری ایرانشهر». سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران. بایگانیشده از نسخه اصلی در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵. بازبینیشده در ۱۹/۵/۲۰۱۱.
- ↑ www.irna.ir https://www.irna.ir/news/80357487/كوهمره-سرخي-فارس-چند-كيلومتر-مانده-به-مركز-توسعه. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۲-۰۷. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «شکرانه برداشت انار در کهمره سرخی با برگزاری جشنواره ناردون». sums.ac.ir. بایگانیشده از اصلی در ۷ فوریه ۲۰۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۲-۰۷.
- ↑ مروری بر ایلات و عشایر از عبدالله شهبازی.
- ↑ راهنمایی برای ثبت نام در این دانشگاه:مهر بهمن|نشانی=https://www.heyvagroup.com/blog/9148/ثبت-نام-و-لیست-رشته-های-بدون-کنکور-دانشگاه-پیام-نور-نودان-سال.html%7Cوبگاه=www.heyvagroup.com%7Cبازبینی=2023-03-05}}
- ابوالحسن گلستانه. مجملالتواریخ گلستانه.
- فارسنامه ابن بلخی
- فرهنگ جغرافیایی ایران جلد ۷. انتشارات ارتش شاهنشاهی. ۱۳۳۲. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - شهبازی، عبدالله (۱۳۶۶). ایل ناشناخته – پژوهشی در کوه نشینان سرخی فارس. نشر نی. شابک ۹۶۴-۸۱۷۰-۱۵-۰.
- جوکار، خداخواست (۱۳۸۸). کمربند سبز فارس: گامی در معرفی کوهمره، جروق و نودان. انتشارات نوید شیراز.
- نوروزی، علیمدد (۱۳۸۳). طلوع سبز: تاریخ و فرهنگ مردم کوهمره جروق. نشر بکاء. شابک ۹۶۴-۹۵۴۹۴-۰-۴.