کاربر:Hamidsad
- درست مثل داستانهای معروف آقای فرودو
- اونهایی که واقعاً مهم بودند.
- اونهایی که پر از خطر و تاریکی بودند.
- و گاهی آدم دلش نمیخواست آخر قصه رو بدونه، چون نمیتونست پایان خوبی داشته باشه.
- چطور دنیا میتونه پر از خوبی بشه در حالی که اینقدر اتفاقات بد میفته؟
- ولی در نهایت، این سایه گذراست.
- حتی تاریکی هم باید بگذره و جای خودش رو به روز بده.
- وقتی خورشید دوباره می تابه، درخشان تر خواهد تابید.
- اینها داستانهایی بودند که توی ذهنها باقی موندن و معنا پیدا کردن.
- حتی اگر موقع شنیدنشون خیلی کوچیک بودی تا دلیلش رو بفهمی.
- ولی آقای فرودو حالا میفهمم.
- حالا میفهمم.
- آدمهای توی اون قصهها میتونستن تسلیم بشن، ولی این کار رو نکردن.
- ادامه دادن چون به هدفشون ایمان داشتن.
+ ما به چی ایمان داریم، سم؟
- که توی این دنیا خوبی هم هست، آقای فرودو.
- و ارزش جنگیدن رو داره.