Jump to ratings and reviews
Rate this book

نوشتن، همین و تمام، ابان، ساوانا، داوید

Rate this book

270 pages

Published January 1, 2012

About the author

Marguerite Duras

318 books2,897 followers
Marguerite Germaine Marie Donnadieu , known as Marguerite Duras, was a French novelist, playwright, screenwriter, essayist, and experimental filmmaker. Her script for the film Hiroshima mon amour (1959) earned her a nomination for Best Original Screenplay at the Academy Awards.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
26 (21%)
4 stars
37 (30%)
3 stars
39 (32%)
2 stars
15 (12%)
1 star
4 (3%)
Displaying 1 - 19 of 19 reviews
Profile Image for Mohammad Ranjbari.
253 reviews162 followers
September 28, 2019
فضیلت راه خود را طی می‌کند
به از بند رسته می‌ماند.
واژه‌ای چون نویسنده، وقتی به دوراس اطلاق می‌شود،
وزنی مضاعف پیدا می‌کند.
من نویسنده‌ای هستم وحشی و امید از کف‌داده.


دوراس، نویسنده‌ای ‌ست که توانسته هویتِ نویسنده بودنش را برای مخاطبان تعریف کند. منظور از این هویت، مجموعۀ ویژگی‌ها و خصوصیاتِ قلمی‌ست که می‌توان با خواندن آن، به تفاوت قلم یک نویسنده با دیگر نویسندگان پی برد. البته خودِ دوراس در سفارش‌های مندرج در این کتاب، معتقد به نوعی فاصله‌افکنی بین کسی که کتاب می‌نویسد با اطرافیان است. چیزی که از آن با نام «عزلت» یاد می‌کند. {البته با نوعی افراط و ایده‌آل اندیشی، آن را مبین چیز دیگری هم می‌داند: مرگ، یا کتاب!} در بینش هنری ادبیات خودمان نیز دو عامل در تفوق نویسندگی و شاعری مطرح بوده. یکی همین انزوا و عزلت (فراغتی و کتابی و گوشۀ چمنی) و دیگری حفظ مطالب. (توضیحات مندرج در قابوس نامه و یا چهارمقاله از این نوع‌اند).

اما نوشتن نوعی قائل شدن به وجودِ غیرِ خودی است. این تناقض علتِ وجودی و علت نوشتن هر اثری‌ست. دوراس این تناقض را لازمۀ کار خود می‌داند. هر چند عنصر احساسات را بیش از اندازۀ معمول در نوشته‌ها و یا بحث‌های هنری‌اش دخالت می‌دهد:
نویسنده موجودی است غریب، مخالف‌خوان و معنی‌ناپذیر. نوشتن، حرف نزدن است، و دم فرو بستن. نوشتن نعرۀ بی‌صداست. ص22


می‌توان از خلال بحث‌های گفته شده، دوراس را هنرمندی مدرن و گاه رمانتیک دانست. او در تشریح و تعریف فعالیت نوشتن و یا ماهیت اثر ادبی، نمی‌تواند به‌خوبی منتقدان باشد، اما بسیار به آن‌چه آرزو می‌کند به انجام برساند، نزدیک است. یعنی هر گاه او خود مغلوب نوشتن است، این سردرگمی در واژگان را بروز می‌دهد. هر گاه ضمیر ناخودآگاهش تغییرات و دستوراتی را موجب می‌شود باز متوجه می‌شود. اما بیشتر دوست دارد خود را به ندانستن بزند. تا شاید عنصر جادویی نوشتن و ماهیت مبهم آن، موجب لذت هر چه بیشتر شود. به همین خاطر چنین خاطر نشان می‌کند:
نوشته، برای خودش و برای جسم و جان خودش ناشناخته است. نوشتن حتی بازتاب هم نیست. نوعی مایه است که آدم در خودش و در خویشتن خودش دارد، خویشتنی که در عین حال شخص دیگری است ولی به موازات آدم و در جوار آدم ظاهر می‌شود، پیش می‌رود و در عین حال نامرئی است، با اندیشه و با خشم قرین است، گاهی هم با کنشِ خاص خود با خطر از دست دادنِ زندگی مواجه می‌شود. ص 41


می‌توانم در ذهنم دوراس را نویسنده‌ای گاه در آستانۀ رمانتیسم و گاه در آستانۀ مدرنیته ببینم. ویژگی بارزِ سبکی او این است که با استفاده از روایت و تزریق احساسات، سعی دارد از واقعیات طفره برود، اما نهایتاً نوشته را در حالتی بینابین و بلاتکلیف رها می‌سازد. او عاشق حضور و اثبات حضور خویش در داستان‌هاست.

98/07/06

Profile Image for Zahra.
85 reviews43 followers
March 29, 2009
برای زنده‌ماندن تلاش باید کرد.
خود را به دست مرگ نباید سپرد.
همین و تمام.
گفتنی‌هام همه این است
Profile Image for Narjes Dorzade.
273 reviews283 followers
August 12, 2017
به غیر از داستان ابان، سابانا، داوید که حجم زیادی از کتاب رو گرفته بود . بقیه ی مطالب و گفته های دوراس در مورد نوشتن خیلی خوب بود .
Profile Image for Niloofar.
47 reviews30 followers
June 7, 2022
قلم و کلام دوراس مبهوت‌کننده است. انتقال هر آنچه او درصدد آن است اتفاق می‌افتد. به قول خودش: “بیان‌نشدنی”.
Profile Image for ZaRi.
2,318 reviews831 followers
Read
April 2, 2016
عزلت یافتنی نیست، می سازیمش، ساخته می شود. وقتی متقاعد شدم که باید تنها باشم، که تنها بمانم تا کتاب بنویسم، ساختمش. تا حالا این طور بوده؛ در این خانه تنها بوده ام؛ خودم را اینجا به بند کشیده ام. البته ترس هم با من بوده است، حتماً. خانه حالا مآوای نوشتن شده است. کتابهایم از همین خانه به بیرون راه پیدا می ک��ند، از این نور، از باغ، از نور برتابیده از آبگیر. بیست سال وقت لازم بود برای نوشتن آنچه حالا بر زبان اوردم ...!
Profile Image for مهسا.
247 reviews22 followers
March 24, 2021
«اَبان، سابانا، داوید» را نتوانستم بخوانم؛ ملال‌انگیزترین و گیج‌کننده‌ترین داستان دوراس باشد به گمانم.
Profile Image for Hadith.
29 reviews6 followers
March 3, 2020
۲۲ نوامبر، بعدازظهر، کوچه‌ی سن‌بنوآ
ی. آ: از مرگ می‌ترسید؟
م. د: نمی‌دانم. نمی‌دانم چه جوابی بدهم.
از وقتی که قدم به دریا گذاشتم دیگر چیزی نمی‌دانم.
ی. آ: و در ارتباط با من؟
م. د: پیش از این و حالا نیز مهر است بین من وَ تو.
مهر و مرگ، این همان چیزی است که تو می‌خواهی،
که می خواهی باشی.
ی. آ: از خودتان چه تعریفی می‌دهید؟
م. د: حضور ندارم، مثل حالا که نمی‌دانم چه بنویسم.
ی. آ: کتاب مورد نظرتان مشخصأ كدام است؟
م. د: سدی بر اقیانوس آرام، کتاب دوران کودکی.
ی . آ: و بهشت... آیا خلد آشیانید؟
م. د: نه، اسباب خنده‌ام می‌شود.
ی .آ: چرا؟
م. د: نمی‌دانم. به این موضوع اصلا اعتقاد ندارم.
ی .آ: و از پس مرگ، چه می‌ماند؟
م. د: هیچ. بازماندگانی که خنده تحویل هم می‌دهند،
به یاد می‌آورند و می‌خندند.
ی .آ: چه کسی از شما یاد خواهد کرد؟
م. د: خوانندگان جوان، نوآموزان.
ی .آ: دلمشغولیتان چیست؟
م. د: نوشتن، که اشتغال خاطری است مصیبت‌بار، و به عبارتی متناسب با روال زندگی. و من بی‌آنکه در صدد باشم، در بطن آن قرار دارم.

دیرتر، همان بعدازظهر
ی.آ: عنوان کتاب بعدیتان را انتخاب کرده‌اید؟
م. د: بله، کتاب از دست شدن.
Profile Image for Sajede.
132 reviews12 followers
December 20, 2023
ذوق مدادرنگی و کتابی برای دو روز
Profile Image for Aban.
34 reviews6 followers
April 28, 2017
این ناشناخته ای که در خود نهان داریم ، نوشتن است ؛ همین است که بدست آمده . ...نوعی جنون نوشتن هست که در خود است ، جنون نوشتنی که سرکش است ، البته آدم به این دلیل گرفتار جنون نمی شود ، برعکس.
نوشته یعنی ناشناخته . پیش از نوشتن ، در کمال روشن بینی حتی ، آدم هیچ نمیداند که چه خواهد نوشت .
نوشته برای خودش و برای جسم و جان خودش هم ناشناخته است . نوشتن حتی بازتاب هم نیست . نوعی مایه است که آدم درخودش و در خویشتن ِ خودش دارد ، خویشتنی که در عین حال شخص دیگری است . ولی به موازات آدم و در جوار آدم ظاهر میشود ، پیش می رود و در عین حال نامرئی است ، با اندیشه و خشم قرین است ، گاهی هم با کنش ِ خاص خود با خطر ِ از دست دادن زندگی مواجه می شود .
Profile Image for شادی‌آفَرین .
154 reviews6 followers
February 2, 2020
*نوشتن / دوراس*
.
عزلت نوشته، عزلتی ست که نوشته بدون آن حاصل نمی شود، یا به صورت تکه تکه های بی خونی از آب در می آید که دوباره نوشتن را اقتضا می کند.
.
این عزلت خدشه ناپذیر
.
این خانه مأوای عزلت است، با اینحال پنجره ای رو به کوچه دارد
.
عزلت یافتنی نیست، می سازیمش، ساخته می شود.
.
عزلت را هنوز دارم، اینجاست، دست نیافتنی، در پیرامونم
.
درون دخمه به سر بردن، در اعماق، در عزلت کامل، و بعد هم دست یافتن به اینکه تنها کلام می تواند نجاتتان دهد
.
نوشتن، نعره ی بی صداست
.
نوشتن باری، به رغم نومیدی، نه، عجین نومیدی
.
ما دچار عارضه امیدیم، این عارضه را در ما هیچ قانونی، هیچ کسی و هیچ چیزی، علاج نمی کند.
.
من به همه آدمها شباهت دارم، من نفس ابتذال هستم، پیروزی ابتذالم
.
مرگ یک مگس هم به هر حال مرگی ست، مرگی جاری به سمت نوع فرجام حیات. گسترده ی بستر خواب آخرین است
.
هربار همینطور است، مصیبت نیست، اندوه ست زمستان، زندگی، بی عدالتی دهشت مطلق ست بعضی صبحها، اندوه همین ست
.
گریستن اگر حتی دوای درد نباشد به گمانم باز هم باید گریست آنهم وقتی نومیدی ملموس است و می ماند
...
*همین و تمام/ دوراس*
.
خالی ام گاهی
در لحظاتی بس دراز
.
انتظار
انتظار وزیدن باد
فردا شاید باز برایت بنویسم
.
خودم را از دست رفته حس می کنم، هم ارز مرگ، چیز وحشتناک ست، هیچ رغبتی به تلاش ندارم، به کسی هم فکر نمی کنم، هر چه بود تمام شد، شما هم همینطور.
.
شوربختی نیست زیستنت، نومیدی ست.
.
همه چیز باطل است و ادامه باد
.
منم
ادامه باد
.
هیچ حالا، تقریبا هیچ
چیزی در نمی یابم، همین است، هنوز همین
تا مدتی مدید
تا فرا رسیدنِ مرگ
.
پاره چوبی سفیدم
.
احسا�� می کنم که در هم شکسته ام از بودن
و همین به نوشتن وا می داردم
.
خواهانِ زندگی ام
حتی همین زندگی حی و حاضر
.
وداع کن با مَن
هَمین و تَمام
...
*سابانا، اَبان، داوید/ دوراس*
.
-نمی تواند هم گریه کند، هم خواهانِ زندگی باشَد!؟
-برای خودش که کریه نمی کند، چیزی که اشکش را درآورده، قوی تر از این حرفهاست، گریه اش برای دیگران است، به تنهایی تحمل اینهمه را ندارد. جانش چنان به لب رسیده که دیگر نمی تواند، خواهان زندگی باشد.
.
-چیزی از جنسِ اندوه. -جانکاه؟ -اندوهی به نَهایَتَ
.
زَن به دوردست چشم دوخته است، به مرزِ ناپیدا
.
-ما به دنبال گوشها�� شنوا هستیم. -و چشمها. - تا ازشان بشنویم. - تا برایشان حرف بزنیم
.
شب دراز ست. دراز و تهی
.
-تو خواهان زنده ماندنی؟ - خواهانِ ماندن، خواهانِ مردن
.
- با این عَزیمَتهای مُدام، کجا قرار پیدا می کنی؟ - آنجایی که تو هستی به گمانَم، در معبَری که گذر توست.
.
سکوت، در عمقِ صداها ویرانه نهفته است
.
به زندِگیمان ادامه می دهیم، در سکوت، در فاصله ی فَریادها
...
من واقعیت را چون اسطوره زیسته ام
نوشتن مکان سرگشتگیهاست، تنها مکان امن نوشتن است
.
آدم یا داد می زند، یا چیزی نمی گوید و سکوت می کند، برخی نوشته ها خروشنده و بعضی دیگر فریادزن
.
من واقعیت را مثل اسطوره زیسته ام
.
Profile Image for بهار.
21 reviews3 followers
March 21, 2023
باطل اباطیل. همه‌چیز باطل است و ادامه باد. همین دو کلمه به تنهایی مفتاح جهان است.

حالا گاهی خالی‌ام، در لحظاتی بس دراز. مجهول‌الهویه‌ام.
هراس برمی‌انگیزد ابتدا و بعد، به یمن واقعه‌ای سعد، می‌گذرد. و بعد ثابت می‌ماند.
Profile Image for Shaghayegh.l3.
356 reviews53 followers
June 20, 2021
به‌جز متن ابتدایی کتاب درباره‌ی نوشتن، باقی همه کلمه‌‌های جدا‌جدا بودن برای من؛ سرد و دیرهضم.
13 reviews1 follower
July 14, 2020
تابه‌حال زیبایی یک ‌فرآیند (برای مثال یک قطعه‌ی موسیقی) شما را به اشک ریختن واداشته است؟ گریستن نه، اشک ریختن. نمی‌دانم، شاید گریستن هم درست باشد؛ اما بیش از این‌که غصه‌ای دخیل باشد این اشتیاق است که اشک را باعث شده.
این کتاب آن‌قدر محشر بود که من از فرط خوب بودنش بارها احساساتی شدم. بارها کتاب را می‌بستم، به تصویر دوراس خیره می‌شدم و با لبخند سر تکان می‌دادم. توی محیط خالی خانه سرخوشانه و متعجب، دیوانه‌وار قدم می‌زدم. چای می‌ریختم و موسیقی گوش می‌دادم. پنجره‌ها را بی‌هدف باز می‌کردم و می‌بستم. دوست داشتم همه بدانند؛ و باید هم بدانند که چه بی‌اندازه، چه بی‌اندازه این کتاب (چه بگویم؟! خوب؟ محشر؟ شاه‌کار؟) ... است.
من شیفته‌ی این کتاب شده‌ام. این کتاب از بهترین‌هایی است که تابه‌حال خوانده‌ام و به گمانم همین‌طور هم باقی خواهد ماند.
این پیش‌آمدی‌ست که جلوگیری‌اش نمی‌توان؛ و چه خوش‌آیند است این ناتوانی.
Profile Image for Emma (Zara).
11 reviews7 followers
May 4, 2022
اگر همه کتابای مهم خانم دوراس رو خونده بودم و بعد این کتاب رو می‌خوندم بهتر بود، فلذا کتابای مهمتر و با اولویت‌تری برا خوندن هست...
Profile Image for Fateme.
10 reviews2 followers
August 27, 2023
دوراس در این کتاب خواننده رو با خودش همراه می‌کنه، اجازه‌ی نفس کشیدن نمیده تاپایان کتاب‌.
Profile Image for Somayeh.
220 reviews40 followers
January 6, 2019
نمره واقعی: ۲.۵ ستاره
مجموعه‌ای از نوشته های دوراس با موضوعات مختلف و همینطور یک مصاحبه با او. بهترینش به نظرم نوشتن بود و بعد همین و تمام.
درکل خواندن دوراس برایم سخت است، نمیدانم زبانش مشکل است یا بعد از ترجمه سخت‌خوان میشود.
Displaying 1 - 19 of 19 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.